Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (15 milliseconds)
English
Persian
militia
نیروی شبه نظامی
militias
نیروی شبه نظامی
Search result with all words
parity
تعادل نیروی نظامی
force
نیروی نظامی
forces
نیروی نظامی
forcing
نیروی نظامی
militia
نیروی نظامی
militia
نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
militias
نیروی نظامی
militias
نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
boot camp
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps
اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
army terminals
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
by military force
با نیروی نظامی
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
saber rattling
نمایش نیروی نظامی
soldiery
نیروی نظامی
state guard
نیروی نظامی ایالتی
the sabre
نیروی نظامی
Other Matches
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
mil
نظامی
soldier
نظامی
military
نظامی
martial
نظامی
service
نظامی
martin
نظامی
serviced
نظامی
soldiers
نظامی
fort
دژ نظامی
warlike
نظامی
counter military
ضد عملیات نظامی
military government
دولت نظامی
military training
اموزش نظامی
defensive architecture
معماری نظامی
council ofwar
شورای نظامی
military testament
وصیتنامه نظامی
military training
تعلیم نظامی
court martial
دادگاه نظامی
military specifications
خصوصیات نظامی
military services
قسمتهای نظامی
dressing parade
مشق نظامی
military resources
منابع نظامی
military psychology
روانشناسی نظامی
military posture
وضعیت نظامی
military posture
ارایش نظامی
military specifications
کدتخصصی نظامی
military spending
مخارج نظامی
court martiall
دادگاه نظامی
court martiall
شورای نظامی
court material
دادگاه نظامی
defense information
اطلاعات نظامی
khaki
لباس نظامی
detention barrack
بازداشتگاه نظامی
military strategy
استراتژی نظامی
military platform
سکوی نظامی
camp
اردوگاه نظامی
the military profession
کار نظامی
standing orders
امریه نظامی
standing order
امریه نظامی
strategic map
نقشه نظامی
spirit de corps
غرور نظامی
guest house
مهمانسرای نظامی
guest houses
مهمانسرای نظامی
salute
احترام نظامی
saluted
احترام نظامی
salutes
احترام نظامی
saluting
احترام نظامی
truck vehicle
خودرو نظامی
civil
غیر نظامی
martial law
حکومت نظامی
the sabre
حکومت نظامی
councils of war
شورای نظامی
council of war
شورای نظامی
paramilitary
شبه نظامی
paramilitaries
شبه نظامی
militarily
از لحاظ نظامی
soldiers
فرد نظامی
soldiers
نظامی شدن
soldier
فرد نظامی
soldier
نظامی شدن
tunc
پیراهن نظامی
military service
خدمت نظامی
army attache
وابسته نظامی
militarists
نظامی گرا
militarist
نظامی گرا
Military operations.
عملیات نظامی
campound
کمپ نظامی
necker chief
کاشکول نظامی
to attain a great age
به سن بالارسیدن
[نظامی ]
neck cloth
کاشکول نظامی
camps
اردوگاه نظامی
stronghold
قلعه نظامی
strongholds
قلعه نظامی
civilians
غیر نظامی
civilian
غیر نظامی
drilling
تمرین نظامی
provost marshal
قاضی نظامی
word of command
فرمان نظامی
army staff
ستاد نظامی
prisidio
قلعه نظامی
ceremony
مراسم نظامی
ceremonies
مراسم نظامی
articles of war
قانون نظامی
attache
وابسته نظامی
camped
اردوگاه نظامی
military government
حکومت نظامی
regions
ناحیه نظامی
martial spirit
روح نظامی
installation
قسمت نظامی
installation
موسسه نظامی
garrison state
ایالت نظامی
military assistance
کمک نظامی
installations
قسمت نظامی
installations
موسسه نظامی
invasion currency
پول نظامی
region
ناحیه نظامی
active
نظامی کادر
military funds
بودجه نظامی
military court
دادگاه نظامی
martial rule
حکومت نظامی
military funds
اعتبار نظامی
military expenditure
مخارج نظامی
military body
هیئت نظامی
military doctorine
مقررات نظامی
military attache
وابسته نظامی
general outpatient clinic
درمانگاه نظامی
posts
پست نظامی
posted
پست نظامی
militarization
نظامی کردن
military advisor
مستشار نظامی
military courtesy
شئونات نظامی
militarize
نظامی کردن
military adviser
مستشار نظامی
exercised
مشق نظامی
military courtesy
احترامات نظامی
intelligence
اطلاعات نظامی
military area
منطقه نظامی
post-
پست نظامی
citadels
قلعه نظامی
post
پست نظامی
drills
مشق نظامی
drilled
مشق نظامی
citadel
قلعه نظامی
drill
مشق نظامی
military doctorine
دکترین نظامی
military crest
خط الراس نظامی
party
عده نظامی
columns
ستون نظامی
column
ستون نظامی
exercise
مانور نظامی
cadets
دانشجوی نظامی
cadet
دانشجوی نظامی
martial court
دادگاه نظامی
exercises
مانور نظامی
exercises
مشق نظامی
military grid
شبکه نظامی
march
گام نظامی
military intelligence
اطلاعات نظامی
maneuver
تمرین نظامی
military occupational speciality
کد تخصصی نظامی
fortress
استحکامات نظامی
military justice
دادرسی نظامی
exercise
مشق نظامی
exercised
مانور نظامی
fortresses
استحکامات نظامی
military justice
دادسرای نظامی
military intervention
مداخله نظامی
field colors
پرچم نظامی
marched
گام نظامی
regimental
لباس نظامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com