English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
muscle نیروی عضلانی
muscles نیروی عضلانی
thews نیروی عضلانی
Search result with all words
brawn نیرو نیروی عضلانی
muscle up بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
Other Matches
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
muscled عضلانی
muscular عضلانی
sarcous عضلانی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
muscular endurance استقامت عضلانی
muscular fatigue خستگی عضلانی
stiffness کوفتگی عضلانی
muscular spindle دوک عضلانی
dystrophy پلاسیدگی عضلانی
intramuscular درون عضلانی
myasthenia ضعف عضلانی
muscleman آدم عضلانی
beefcake آدم عضلانی
tethanus گرفت عضلانی
muscularity عضلانی بودن
muscular dystrophy تحلیل عضلانی
asynergia ناهماهنگی عضلانی
myoneural عضلانی وعصبی
cramps گرفتگی عضلانی
cramp گرفتگی عضلانی
myoclonus گرفتگی عضلانی
brawniness عضلانی بودن
clonus تشنج عضلانی
musculature نظام عضلانی
meathead آدم عضلانی
proprioceptor گیرنده عضلانی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
muscular dystrophy تحلیل وفاسد عضلانی
moton طرح عمل عضلانی
muscle tonus کشیدگی طبیعی عضلانی
hypertonicity فزونی تونوس عضلانی
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
neuromuscular coordination هماهنگی عصبی- عضلانی
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
broken fibres تار عضلانی پاره شده
paretic دچار فلج ناقص یا عضلانی
fibrillation انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
paresis فلج خفیف ضعف عضلانی
neuromuscular وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
musculature وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
charley horse کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
atonia فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atony فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonicity فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jetting نیروی جت
total force نیروی کل
jet propulsion نیروی جت
jet نیروی جت
jets نیروی جت
jetted نیروی جت
burst force نیروی انفجاری
by military force با نیروی نظامی
assault force نیروی هجوم
body force نیروی حجمی
brake horsepower نیروی ترمز
brake pressure نیروی ترمز
burst force نیروی ناگهانی
vertical force نیروی شاغولی
service component نیروی مسلح
buoyant force نیروی شناورسازی
lifting power نیروی خیزش
shear load نیروی برشی
sediment dislodging force نیروی کشش
uniaxial force نیروی تک محوری
land force n نیروی زمینی
land forces نیروی زمینی
mailed fist نیروی مسلح
attractive force نیروی جاذبه
vertical force نیروی قائم
attraction force نیروی ربایش
auxiliary forces نیروی کمکی
vertical force نیروی عمودی
seed stock نیروی ذخیره
attraction force نیروی جاذبه
blocking force نیروی سد کننده
lifting power نیروی بالابری
assault force نیروی هجومی
atomic energy نیروی اتمی
adhesive force نیروی چسبنده
adhesive stress نیروی چسبندگی
adhesiveness نیروی چسبندگی
magnetic force نیروی مغناطیسی
mmf نیروی مغناطیسرانی
advance force نیروی پیشروی
magnemotive force نیروی مغناطیسرانی
nuclear power نیروی هستهای
rotor force نیروی روتور
adhesive force نیروی چسبندگی
osmotic force نیروی راند
yoghourts نیروی ذخیره
yoghurt نیروی ذخیره
yoghurts نیروی ذخیره
yogurts نیروی ذخیره
osmotic force نیروی اسمزی
solar power نیروی خورشیدی
normal force نیروی عمودی
albedo نیروی بازتابش
nonaxial force نیروی غیرمحوری
work force نیروی کار
army of occupation نیروی اشغالگر
net force نیروی خالص
waterpower نیروی ابی
net force نیروی برایند
screening force نیروی پوششی
naval forces نیروی دریایی
vital force نیروی حیاتی
vital energy نیروی زندگی
resutant نیروی برایند
amphibious force نیروی اب خاکی
man power نیروی مردانه
lorentz force نیروی لورنتس
london force نیروی لاندنی
workforce نیروی کار
resutant force نیروی خالص
HP نیروی اسب
resutant force نیروی برایند
resutant نیروی خالص
virile strength نیروی مردانه
capillarity نیروی موئینهای
electric force نیروی الکتریکی
specified command نیروی اختصاصی
explosive force نیروی انفجار
external force نیروی بیرونی
external force نیروی خارجی
the sabre نیروی نظامی
field force نیروی میدانی
fire power نیروی اتش
the power of imagination نیروی پندار
the enemy نیروی دشمن
exchange force نیروی تبادلی
electromotive force نیروی برقرانی
electromotive force نیروی الکتروموتوری
internal force نیروی درونی
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
emf نیروی برقرانی
equilibrant نیروی متعادل
internal force نیروی داخلی
inertial force نیروی ماند
holding force نیروی بازدارنده
marine forces نیروی تفنگدار
hydro نیروی محرکه اب
strike force نیروی ضربتی
hydroelectric power نیروی برقابی
impact force نیروی ضربهای
impact force نیروی برخورد
impulsive force نیروی ضربهای
inertia force نیروی اینرسی
hoisting power نیروی صعودی
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
security force نیروی تامینی
mechanized force نیروی مکانیزه
tensile force نیروی کششی
gravitational force نیروی جاذبه
gravitational force نیروی گرانشی
ground force نیروی زمینی
ground forces نیروی زمینی
striking force نیروی یورش
striking force نیروی ضربتی
inertial force نیروی لختی
elastic force نیروی ارتجاع
cathexis نیروی عاطفی
torsional force نیروی پیچشی
tonicity نیروی ارتجاعی
compressive force نیروی تراکمی
concurrent force نیروی همرس
conservation force نیروی باقی
contractile force نیروی انقباضی
muscularly با نیروی ماهیچه
coriolis force نیروی کوریولیس
juvenility نیروی جوانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com