Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
magnetizing force
نیروی مغناطیسی کننده
Other Matches
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
magnetic force
نیروی مغناطیسی
magnetic lines of force
خطوط نیروی مغناطیسی
field of force
میدان نیروی مغناطیسی
magnetomotive force
نیروی محرکه مغناطیسی
magnetic
دارای نیروی مغناطیسی
magneto e.m.f.
نیروی محرکه مغناطیسی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
electromagnetic
وابسته به نیروی مغناطیسی برق
isomagnetic
دارای نیروی مغناطیسی متساوی
isodynamic
دارای نیروی مغناطیسی مساوی
electromagnetic
ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
compass compensation
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
blocking force
نیروی سد کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
lightning protection
با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out
خاموش کننده مغناطیسی
magnetoresistive amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
magnetic blow out with
با خاموش کننده مغناطیسی
coulomb's law
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
moving power
نیروی جابجا کننده
army of occupation
نیروی اشغال کننده
holding force
نیروی تثبیت کننده
threat force
نیروی تهدید کننده
equalizing force
نیروی برابر کننده
counterpoise
نیروی متعادل کننده
magnetic blow out arrester
برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
magnetic deflection field
میدان منحرف کننده مغناطیسی
magnetic contactor
قطع کننده مغناطیسی کنتاکتور
reinforcing
نیروی تقویتی تقویت کننده
p force
نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
righting moment
نیروی راست کننده ناو
magnetic blow out circuit breaker
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
service component
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
component change order
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
audio
ماشین منتقل کننده سیگنالهای صوتی به نوار مغناطیسی
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
navy component
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
remanence
چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
magnetic tape recording
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
magnetic head
هد مغناطیسی
antimagnetic
ضد مغناطیسی
magnetized
مغناطیسی
magnetic
مغناطیسی
magnetic bridge
پل مغناطیسی
magnetic tick
تق مغناطیسی
magnetical
مغناطیسی
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
jets
نیروی جت
jet propulsion
نیروی جت
jetted
نیروی جت
total force
نیروی کل
jetting
نیروی جت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com