English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
nuclear power نیروی هستهای
Other Matches
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
nuclear هستهای
potential barrier سد هستهای
atomic هستهای
mononuclear یک هستهای
nuclear strike تک هستهای
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
fusions جوش هستهای
nuclear reaction واکنش هستهای
nuclear radiation تشعشع هستهای
nuclear power station نیروگاه هستهای
nuclear power انرژی هستهای
nuclear families خانواده هستهای
nuclear pile پیل هستهای
nuclear number عدد هستهای
nuclear family خانواده هستهای
nuclear transformation تبدیل هستهای
transmutation تبدیل هستهای
nuclear reaction فرایند هستهای
nuclear technology تکنولوژی هستهای
nucleonics فیزیک هستهای
fission bomb بمب هستهای
nuclear structure ساختار هستهای
nuclear fusion همجوشی هستهای
nuclear detector اشکارساز هستهای
nuclear corrosion فرسایش هستهای
nuclear reactors راکتور هستهای
nuclear reactor واکنشگاه هستهای
nuclear configuration ترکیب هستهای
nuclear chemistry شیمی هستهای
fission reactor واکنشگاه هستهای
nuclear reactor راکتور هستهای
mononuclear سلول یک هستهای
thermonuclear گرمای هستهای
fission شکافت هستهای
nuclear electricity الکتریسیته هستهای
nuclear energy انرژی هستهای
nuclear fusion گداخت هستهای
nuclear fusion گداز هستهای
nuclear fusion ذوب هستهای
nuclear forces نیروهای هستهای
nuclear fission شکافت هستهای
nuclear fission انشقاق هستهای
nuclear reactors واکنشگاه هستهای
nuclear engineering تکنولوژی هستهای
fission شکاف هستهای
core memory حافظه هستهای
fusion جوش هستهای
core storage انباره هستهای
necleo synthesis سنتز هستهای
slug میزان سازی هستهای
fusion energy انرژی همجوشی هستهای
fusion عمل ترکیب هستهای
nuclear binding energy انرژی اتصال هستهای
nuclear biological chemical شیمیایی میکربی هستهای
nuclear power plant تاسیسات انرژی هستهای
nuclear power production تولید انرژی هستهای
fusions عمل ترکیب هستهای
slugs میزان سازی هستهای
slugged میزان سازی هستهای
nuclear fusion energy انرژی ذوب هستهای
thermonuclear reaction واکنش گرما- هستهای
internuclear distance فاصله بین هستهای
thermonuclear بمب هستهای حرارتی
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
attack nuclear carrier ناو هواپیمابر افندی هستهای
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
fusion reactor راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
dwarf dud جنگ افزار هستهای عمل نکرده
lymphocytosis ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
fission تجزیه بمب تجزیهای شکافت هستهای
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
elodea جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
nominal weapon جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
endomixis تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
induce 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induced 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
induces 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
inducing 1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
fission products عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
inductor قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
controlled thermonuclear reaction جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
jetted نیروی جت
jetting نیروی جت
total force نیروی کل
jets نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
jet نیروی جت
economic potential نیروی اقتصادی
impact force نیروی ضربهای
impulsive force نیروی ضربهای
eccentric force نیروی برونگرا
inertia force نیروی اینرسی
impact force نیروی برخورد
hydro نیروی محرکه اب
ground force نیروی زمینی
ground forces نیروی زمینی
elanvital نیروی حیاتی
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
attraction force نیروی ربایش
effective force نیروی موثر
attraction force نیروی جاذبه
hoisting power نیروی صعودی
holding force نیروی بازدارنده
inertial force نیروی لختی
inertial force نیروی ماند
assault force نیروی هجوم
joint force نیروی مشترک
driving force نیروی محرکه
drifting force نیروی رانش
drifting force نیروی وزش
drag force نیروی کششی
dissipative force نیروی اتلافی
army of occupation نیروی اشغالگر
atomic energy نیروی اتمی
driving force نیروی محرک
dymanic نیروی جنباننده
internal force نیروی داخلی
internal force نیروی درونی
internal voltage نیروی الکتروموتوری
dispersion force نیروی پاشیدگی
hydroelectric power نیروی برقابی
e. power نیروی اجرایی
explosive force نیروی انفجار
field force نیروی میدانی
exchange force نیروی تبادلی
equilibrant نیروی متعادل
contractile force نیروی انقباضی
cutting thrust نیروی برش
conservation force نیروی باقی
emf نیروی برقرانی
concurrent force نیروی همرس
compressive force نیروی تراکمی
assault force نیروی هجومی
elastic force نیروی ارتجاع
fire power نیروی اتش
external force نیروی خارجی
coulombic force نیروی کولنی
coulomb force نیروی کولنی
counterpoise نیروی مقاوم
countervailing power نیروی همسنگ
external force نیروی بیرونی
coriolis force نیروی کوریولیس
covering force نیروی پوششی
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
cohesive force نیروی همچسبی
damping force نیروی میران
destrudo نیروی ویرانگری
attractive force نیروی جاذبه
electromotive force نیروی الکتروموتوری
cohesive force نیروی چسبندگی
electromotive force نیروی برقرانی
electric force نیروی الکتریکی
gravitational force نیروی جاذبه
auxiliary forces نیروی کمکی
blocking force نیروی سد کننده
cohesive force نیروی همدوسی
cathexis نیروی عاطفی
capillarity نیروی موئینهای
by military force با نیروی نظامی
burst force نیروی ناگهانی
burst force نیروی انفجاری
buoyant force نیروی شناورسازی
brake pressure نیروی ترمز
brake horsepower نیروی ترمز
body force نیروی حجمی
gravitational force نیروی گرانشی
shearing force نیروی برشی
uniaxial force نیروی تک محوری
vertical force نیروی عمودی
vertical force نیروی قائم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com