English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
covering force نیروی پوششی
screening force نیروی پوششی
Search result with all words
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
Other Matches
tegumentary پوششی
integumentary پوششی
caul غشاء پوششی
covering letters نامه پوششی
tunica غشاء پوششی
covering letter نامه پوششی
full back مدافع پوششی
screening fire اتش پوششی
sheeting پوششی لفاف
fullback دفاع پوششی
tegmentum غشاء پوششی
lap joint اتصال پوششی
screening effect اثر پوششی
covering troops یکانهای پوششی
coverage دفاع پوششی
tegumnentum غشاء پوششی
covering barrier مانع پوششی
hedging تبدیل پوششی
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
epithelize بافت پوششی شدن
epithelialize بافت پوششی شدن
coating پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
fascia لایه پوششی فیبری
fascias لایه پوششی فیبری
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
acanthoma اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
slipcover پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
antistatic mat پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
sounds پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
soundest پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounded پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
screening electrons الکترونهای پوششی الکترونهای پوشاننده
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
screens دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jet propulsion نیروی جت
jetting نیروی جت
total force نیروی کل
jetted نیروی جت
jets نیروی جت
jet نیروی جت
man power نیروی انسانی
mailed fist نیروی مسلح
amphibious force نیروی اب خاکی
man power نیروی مردانه
air forces نیروی هوایی
power of production نیروی تولید
police power نیروی پلیس
albedo نیروی بازتابش
mana نیروی جادویی
navy نیروی دریایی
radiant energy نیروی موجی
intellects نیروی عقلانی
air force نیروی هوایی
shearing force نیروی برشی
lifting power نیروی خیزش
london force نیروی لاندنی
lorentz force نیروی لورنتس
magnemotive force نیروی مغناطیسرانی
mmf نیروی مغناطیسرانی
magnetic force نیروی مغناطیسی
naval نیروی دریایی
propelling force نیروی پیشران
psychic energy نیروی روانی
psychic force نیروی روحی
police power نیروی انتظامی
resutant force نیروی خالص
tractive power نیروی کشش
nonaxial force نیروی غیرمحوری
normal force نیروی عمودی
pulling power نیروی کشش
nuclear power نیروی هستهای
osmotic force نیروی اسمزی
yogurts نیروی ذخیره
yoghurts نیروی ذخیره
yoghurt نیروی ذخیره
yoghourts نیروی ذخیره
osmotic force نیروی راند
propellent نیروی محرکه
resutant force نیروی برایند
purchase element نیروی منتجه
resutant نیروی خالص
marine forces نیروی تفنگدار
mechanized force نیروی مکانیزه
muscularly با نیروی ماهیچه
people forces نیروی پایداری
naval forces نیروی دریایی
net force نیروی برایند
advance force نیروی پیشروی
vertical force نیروی عمودی
adhesiveness نیروی چسبندگی
adhesive stress نیروی چسبندگی
adhesive force نیروی چسبنده
adhesive force نیروی چسبندگی
net force نیروی خالص
paratroop نیروی چترباز
resutant نیروی برایند
navies نیروی دریایی
lifting power نیروی بالابری
cohesive force نیروی چسبندگی
coriolis force نیروی کوریولیس
coulomb force نیروی کولنی
coulombic force نیروی کولنی
field force نیروی میدانی
external force نیروی خارجی
external force نیروی بیرونی
counterpoise نیروی مقاوم
countervailing power نیروی همسنگ
fire power نیروی اتش
drifting force نیروی رانش
contractile force نیروی انقباضی
ground forces نیروی زمینی
ground force نیروی زمینی
gravitational force نیروی گرانشی
gravitational force نیروی جاذبه
compressive force نیروی تراکمی
concurrent force نیروی همرس
conservation force نیروی باقی
cutting thrust نیروی برش
damping force نیروی میران
explosive force نیروی انفجار
eccentric force نیروی برونگرا
economic potential نیروی اقتصادی
effective force نیروی موثر
emf نیروی برقرانی
elastic force نیروی ارتجاع
electric force نیروی الکتریکی
electromotive force نیروی برقرانی
electromotive force نیروی الکتروموتوری
e. power نیروی اجرایی
dymanic نیروی جنباننده
driving force نیروی محرک
destrudo نیروی ویرانگری
dispersion force نیروی پاشیدگی
dissipative force نیروی اتلافی
exchange force نیروی تبادلی
equilibrant نیروی متعادل
drag force نیروی کششی
drifting force نیروی وزش
driving force نیروی محرکه
electrostatic force نیروی الکتروستاتیکی
cohesive force نیروی همچسبی
land forces نیروی زمینی
impact force نیروی ضربهای
atomic energy نیروی اتمی
internal force نیروی درونی
attraction force نیروی جاذبه
attraction force نیروی ربایش
attractive force نیروی جاذبه
assault force نیروی هجوم
assault force نیروی هجومی
internal voltage نیروی الکتروموتوری
land force n نیروی زمینی
army of occupation نیروی اشغالگر
labor force نیروی کار
labor نیروی انسانی
labor نیروی کارگری
juvenility نیروی جوانی
elanvital نیروی حیاتی
joint force نیروی مشترک
internal force نیروی داخلی
auxiliary forces نیروی کمکی
burst force نیروی ناگهانی
by military force با نیروی نظامی
capillarity نیروی موئینهای
hydroelectric power نیروی برقابی
cathexis نیروی عاطفی
hydro نیروی محرکه اب
holding force نیروی بازدارنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com