Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
advance force
نیروی پیشروی
Search result with all words
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
Other Matches
advance
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances
پیشروی پیشروی کردن
advancing
پیشروی پیشروی کردن
advance
پیشروی پیشروی کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
progression
پیشروی
victory
پیشروی
head way
پیشروی
advancing
پیشروی
victories
پیشروی
advance
پیشروی
onrush
پیشروی
progressions
پیشروی
advance
پیشروی
precession
پیشروی
marching
پیشروی
marches
پیشروی
antecedence
پیشروی
marched
پیشروی
march
پیشروی
proceedings
پیشروی ها
advances
پیشروی ها
progress
پیشروی
improvement
پیشروی
progression
پیشروی
progressing
پیشرفت پیشروی
advance
پیشرفت پیشروی
grind out
پیشروی مختصر
law of progression
قانون پیشروی
axis of advance
محور پیشروی
birl
پیشروی باچرخیدن
self advancement
پیشروی نفس
set forward
فشار پیشروی
saltation
پیشروی بتدریج
progresses
پیشرفت پیشروی
progressed
پیشرفت پیشروی
marine transgression
پیشروی دریا
advancing
پیشرفت پیشروی
gain ground
پیشروی کردن
advances
پیشرفت پیشروی
speed of advance
سرعت پیشروی
advances
: پیشروی پیشرفت
progress
پیشرفت پیشروی
heads up
سمت مسیر پیشروی
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
lunges
پیشروی ناگهانی خیز
lunging
پیشروی ناگهانی خیز
lunged
پیشروی ناگهانی خیز
lunge
پیشروی ناگهانی خیز
heads up
وضعیت مسیر پیشروی
ground grainer
مهاجمی که پیشروی میکند
sitzkrieg
جنگ بدون پیشروی
advancing units
یکانهای پیشروی کننده
get by
مخفیانه پیشروی کردن
advance march
پیشروی حرکت به جلو
lockstep
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
sternway
پیشروی ناواز سمت پاشنه
steerage way
پیشروی در سمت حرکت یکان
to issue marching order
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
advance variation
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
lap course
جهت پیشروی نوار مین روبی
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocks
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
marched
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
marches
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
march
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
accompanying fire
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
total force
نیروی کل
jet
نیروی جت
jetted
نیروی جت
jet propulsion
نیروی جت
jetting
نیروی جت
jets
نیروی جت
realistic deterrence
میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
resutant
نیروی برایند
resutant
نیروی خالص
resutant force
نیروی برایند
resutant force
نیروی خالص
gravitational force
نیروی گرانشی
exchange force
نیروی تبادلی
nonaxial force
نیروی غیرمحوری
amphibious force
نیروی اب خاکی
normal force
نیروی عمودی
gravitational force
نیروی جاذبه
net force
نیروی برایند
army of occupation
نیروی اشغالگر
mana
نیروی جادویی
economic potential
نیروی اقتصادی
marine forces
نیروی تفنگدار
emf
نیروی برقرانی
mailed fist
نیروی مسلح
equilibrant
نیروی متعادل
mechanized force
نیروی مکانیزه
muscularly
با نیروی ماهیچه
man power
نیروی مردانه
man power
نیروی انسانی
naval forces
نیروی دریایی
net force
نیروی خالص
albedo
نیروی بازتابش
field force
نیروی میدانی
yogurts
نیروی ذخیره
radiant energy
نیروی موجی
purchase element
نیروی منتجه
tractive power
نیروی کشش
pulling power
نیروی کشش
psychic force
نیروی روحی
psychic energy
نیروی روانی
yoghurts
نیروی ذخیره
yoghurt
نیروی ذخیره
reserve force
نیروی احتیاط
air force
نیروی هوایی
air forces
نیروی هوایی
repulsion force
نیروی دافعه
fire power
نیروی اتش
yoghourts
نیروی ذخیره
propelling force
نیروی پیشران
adhesive force
نیروی چسبندگی
people forces
نیروی پایداری
external force
نیروی بیرونی
explosive force
نیروی انفجار
paratroop
نیروی چترباز
osmotic force
نیروی راند
osmotic force
نیروی اسمزی
nuclear power
نیروی هستهای
police power
نیروی انتظامی
police power
نیروی پلیس
adhesive force
نیروی چسبنده
adhesive stress
نیروی چسبندگی
adhesiveness
نیروی چسبندگی
propellent
نیروی محرکه
kinetic energy
نیروی فعال
external force
نیروی خارجی
power of production
نیروی تولید
magnetic force
نیروی مغناطیسی
burst force
نیروی ناگهانی
cohesive force
نیروی همچسبی
cohesive force
نیروی چسبندگی
inertial force
نیروی ماند
inertial force
نیروی لختی
inertia force
نیروی اینرسی
compressive force
نیروی تراکمی
concurrent force
نیروی همرس
cohesive force
نیروی همدوسی
internal force
نیروی داخلی
by military force
با نیروی نظامی
capillarity
نیروی موئینهای
driving force
نیروی محرک
internal voltage
نیروی الکتروموتوری
internal force
نیروی درونی
driving force
نیروی محرکه
drifting force
نیروی رانش
conservation force
نیروی باقی
impulsive force
نیروی ضربهای
countervailing power
نیروی همسنگ
covering force
نیروی پوششی
cutting thrust
نیروی برش
damping force
نیروی میران
hoisting power
نیروی صعودی
destrudo
نیروی ویرانگری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com