Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
joust
نیزه بازی سواره
jousted
نیزه بازی سواره
jousting
نیزه بازی سواره
jousts
نیزه بازی سواره
Other Matches
tilt
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
joust
نیزه بازی از روی زین
jousted
نیزه بازی از روی زین
jousting
نیزه بازی از روی زین
jousts
نیزه بازی از روی زین
grains
نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
When the water rise above ones head ,one fathom is.
<proverb>
آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
poles
نیزه پرش با نیزه
pole
نیزه پرش با نیزه
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
mounted
سواره
roadway
سواره رو
roadways
سواره رو
foot infantry
غیر سواره
rides
گردش سواره
horse
سواره نظام
yeomanry
سواره نظام
ride
گردش سواره
cavalry
سواره نظام
overridden
سواره گذشتن از
to ride one down
سواره بکسی
override
سواره گذشتن از
overrode
سواره گذشتن از
dragoons
سواره نظام
overrides
سواره گذشتن از
horseman
سواره نظام
dragoon
سواره نظام
mounted messenger
پیک سواره
dismounted
به طورغیر سواره
dismounted
غیر سواره
horseback archery
تیراندازی سواره
ironside
نام سواره نظام
cavalcades
سواری گردش سواره
cavalcade
سواری گردش سواره
he rolled them by
سواره از پهلوی انها رد شد
phylarch
فرمانده سواره نظام
dragonnades
بوسیله سواره نظام
yeomanry
سواره نظام سرباز داوطلب
dragoons
سواره نظام راهدایت کردن
dragoon
سواره نظام راهدایت کردن
cornetcy
پرچم داری سواره نظام
equites
سواره نظام صاحب امتیاز
buck
دولادولا رفتن سواره نظام
bucks
دولادولا رفتن سواره نظام
pindari
غارتگر سواره درهندوستان درسدههای 71و 81
chevalier
سرباز سواره نظام و مسلح سوار
hussar
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
rangers
تفنگ دار سواره هنگ سوار
ranger
تفنگ دار سواره هنگ سوار
stag hunting
شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
mounted
به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
petronel
یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
sabretache
خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
harpoons
نیزه
spears
نیزه
dart
نیزه
darted
نیزه
halbert
نیزه
halberd
نیزه
darting
نیزه
butt shaft
نیزه
harpoon
نیزه
lancing
نیزه
javelin
نیزه
lance
نیزه
lancer
نیزه زن
gavelock
نیزه
spear
نیزه
pic
نیزه
speared
نیزه
lanced
نیزه
spearing
نیزه
shaft
نیزه
shafts
نیزه
lances
نیزه
demilance
نیم نیزه
pike
نیزه زدن
sarissa
نیزه مقدونی
spiculum
نیزه کوچک
spearman
نیزه دار
spearfisher
ماهیگیر با نیزه
job
سوخمه سر نیزه
jobs
سوخمه سر نیزه
spearman
نیزه انداز
spear
نیزه دار
spear fisherman
ماهیگیر با نیزه
sword bayonet
سر نیزه دم دار
jaculator
نیزه دار
spearhead
نوک نیزه
spears
نیزه دار
spearheaded
نوک نیزه
vaults
پرش با نیزه
vault
پرش با نیزه
marlinspike
نیزه ماهی
vaulter
پرنده با نیزه
marlinespike
نیزه ماهی
speared
نیزه دار
spearheading
نوک نیزه
spearheads
نوک نیزه
spearing
نیزه دار
spontoon
نیزه کوتاه
quarter staff
نیزه چوبی
marlin
نیزه ماهی
fix bayonets
به نیزه فنگ نیزه فنگ
spearer
نیزه دار
lancethrust
زخم نیزه
lanced
ضربت نیزه
gaff
نیزه چنگک
pole vaulting
پرش با نیزه
lance
ضربت نیزه
pole vaulter
پرنده با نیزه
lances
ضربت نیزه
javelineer
نیزه دار
styliform
نیزه مانند
javelin thrower
پرتابگر نیزه
throwing the javelin
پرتاب نیزه
pole vaults
پرش با نیزه
javelin throw
پرتاب نیزه
pikestaff
چوب نیزه
jaculator
نیزه انداز
pole vault
پرش با نیزه
lancing
ضربت نیزه
sea needle
نیزه ماهی
needle fish
نیزه ماهی
lancelet
نیزه ماهی
spiculum
نوک نیزه
gar
نیزه ماهی
lancer
نیزه دار
barracudas
نیزه ماهی
barracuda
نیزه ماهی
green bone
نیزه ماهی
gad
نیزه سنان
styloid
شبیه نیزه
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
piker
سرباز نیزه دار
lancer
تشر زن نیزه انداز
throwing circle
دایره پرتاب نیزه
pikestaff
دسته چوبی نیزه
javelin
زوبین پرتاب نیزه
ox goad
نیزه گاو رانی
pkeman
سرباز نیزه دار
spearfish
ماهیگیری با پرتاب نیزه
javelin
نیزه دستی سبک
spearfishing
ماهیگیری با پرتاب نیزه
uhlan
سوار نیزه دار
fix bayonets
نیزه فنگ کردن
lanceolate
نیزه مانند نیزهای
trident
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
spear gun
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
tridentate
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
foin
فرو بردن شمشیر یا نیزه
styliferous
ستون دار نیزه مانند
gig
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
banderillero
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
gigs
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
tiltyard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
he ran the animal through
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
hop step
طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
jumping event
مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
tilting yard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
crossbar
ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
throwing line
نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
pike
نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
leister
نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
crossbars
ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
banderilla
نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
to tilt at the ring
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
picador
عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
gig
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish crossover
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gigs
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish style
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
binding
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
horse guards
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com