English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
English Persian
styliform نیزه مانند
Search result with all words
lanceolate نیزه مانند نیزهای
styliferous ستون دار نیزه مانند
Other Matches
grains نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
poles نیزه پرش با نیزه
pole نیزه پرش با نیزه
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
shafts نیزه
shaft نیزه
lancer نیزه زن
halberd نیزه
halbert نیزه
dart نیزه
darted نیزه
darting نیزه
spears نیزه
javelin نیزه
spear نیزه
speared نیزه
spearing نیزه
gavelock نیزه
lanced نیزه
harpoons نیزه
harpoon نیزه
lances نیزه
lancing نیزه
pic نیزه
butt shaft نیزه
lance نیزه
quarter staff نیزه چوبی
javelineer نیزه دار
lanced ضربت نیزه
pike نیزه زدن
sarissa نیزه مقدونی
demilance نیم نیزه
gaff نیزه چنگک
sea needle نیزه ماهی
vaulter پرنده با نیزه
spear نیزه دار
gar نیزه ماهی
speared نیزه دار
javelin thrower پرتابگر نیزه
throwing the javelin پرتاب نیزه
javelin throw پرتاب نیزه
barracuda نیزه ماهی
fix bayonets به نیزه فنگ نیزه فنگ
pole vaulter پرنده با نیزه
green bone نیزه ماهی
lancing ضربت نیزه
pole vaulting پرش با نیزه
lance ضربت نیزه
lances ضربت نیزه
sword bayonet سر نیزه دم دار
gad نیزه سنان
styloid شبیه نیزه
spearhead نوک نیزه
spearheaded نوک نیزه
spearheading نوک نیزه
jaculator نیزه انداز
jaculator نیزه دار
spearheads نوک نیزه
barracudas نیزه ماهی
spearing نیزه دار
lancelet نیزه ماهی
job سوخمه سر نیزه
spiculum نیزه کوچک
lancethrust زخم نیزه
marlinespike نیزه ماهی
spiculum نوک نیزه
spearman نیزه انداز
marlin نیزه ماهی
spearer نیزه دار
jobs سوخمه سر نیزه
spontoon نیزه کوتاه
spearman نیزه دار
pole vault پرش با نیزه
marlinspike نیزه ماهی
needle fish نیزه ماهی
pikestaff چوب نیزه
spear fisherman ماهیگیر با نیزه
vault پرش با نیزه
pole vaults پرش با نیزه
vaults پرش با نیزه
lancer نیزه دار
spears نیزه دار
spearfisher ماهیگیر با نیزه
jousted نیزه بازی سواره
fix bayonets نیزه فنگ کردن
jousts نیزه بازی سواره
uhlan سوار نیزه دار
piker سرباز نیزه دار
jousting نیزه بازی سواره
javelin زوبین پرتاب نیزه
lancer تشر زن نیزه انداز
ox goad نیزه گاو رانی
pkeman سرباز نیزه دار
throwing circle دایره پرتاب نیزه
javelin نیزه دستی سبک
joust نیزه بازی سواره
spearfishing ماهیگیری با پرتاب نیزه
spearfish ماهیگیری با پرتاب نیزه
pikestaff دسته چوبی نیزه
joust نیزه بازی از روی زین
jousted نیزه بازی از روی زین
jousting نیزه بازی از روی زین
spear gun وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
jousts نیزه بازی از روی زین
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
foin فرو بردن شمشیر یا نیزه
banderillero عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
gig نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
tilting yard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
jumping event مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
tiltyard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
gig نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
hop step طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
he ran the animal through ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
throwing line نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
crossbar ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
pike نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
picador عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
crossbars ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
gig نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gigs نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
binding وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
Lancet style [سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pigsticking شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
pike نوک نیزه هرچیز نوک تیز
lancing نیشتر زدن نیزه زدن
lances نیشتر زدن نیزه زدن
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
lance نیشتر زدن نیزه زدن
lanced نیشتر زدن نیزه زدن
threadlike نخ مانند
thready نخ مانند
capitate مانند سر
impish جن مانند
toughest پی مانند
reedy نی مانند
similiar مانند
similar مانند
simulant مانند
capillaceous مانند نخ
frothy کف مانند
fluty نی مانند
floriform گل مانند
etcetera و مانند ان
tendinous بی مانند
tougher پی مانند
tough پی مانند
unequaled بی مانند
anthoid گل مانند
after the example of مانند
analog مانند
and so on و مانند ان
filiform نخ مانند
analogous مانند
aquiform اب مانند
argillaceous گل مانند
argillaceous رس مانند
arundinaceous نی مانند
encephaloid مخ مانند
reediest نی مانند
etc و مانند آن
uniquely بی مانند
plumelike پر مانند
unique بی مانند
feathery پر مانند
incomparable بی مانند
myrtle formed اس مانند
inimitable بی مانند
unprecedented بی مانند
unprecedentedly بی مانند
without an e. بی مانند
womanlike زن مانند
analogue مانند
goatish بز مانند
string نخ مانند
mammilary مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com