English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
spontoon نیزه کوتاه
Other Matches
grains نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
poles نیزه پرش با نیزه
pole نیزه پرش با نیزه
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
dart نیزه
lancer نیزه زن
lance نیزه
spear نیزه
lances نیزه
butt shaft نیزه
javelin نیزه
darted نیزه
darting نیزه
speared نیزه
lanced نیزه
spearing نیزه
lancing نیزه
spears نیزه
halberd نیزه
pic نیزه
harpoon نیزه
shaft نیزه
halbert نیزه
harpoons نیزه
shafts نیزه
gavelock نیزه
speared نیزه دار
styliform نیزه مانند
lances ضربت نیزه
spearman نیزه دار
vaults پرش با نیزه
vault پرش با نیزه
lancing ضربت نیزه
quarter staff نیزه چوبی
spiculum نوک نیزه
spearman نیزه انداز
spear نیزه دار
spearing نیزه دار
marlin نیزه ماهی
lanced ضربت نیزه
spearer نیزه دار
gaff نیزه چنگک
spear fisherman ماهیگیر با نیزه
spearheaded نوک نیزه
vaulter پرنده با نیزه
lance ضربت نیزه
pole vaulting پرش با نیزه
spearfisher ماهیگیر با نیزه
sword bayonet سر نیزه دم دار
marlinespike نیزه ماهی
pikestaff چوب نیزه
pole vaults پرش با نیزه
barracudas نیزه ماهی
barracuda نیزه ماهی
pole vault پرش با نیزه
styloid شبیه نیزه
spiculum نیزه کوچک
spears نیزه دار
sea needle نیزه ماهی
spearhead نوک نیزه
jobs سوخمه سر نیزه
jaculator نیزه انداز
javelineer نیزه دار
javelin thrower پرتابگر نیزه
throwing the javelin پرتاب نیزه
spearheads نوک نیزه
javelin throw پرتاب نیزه
spearheading نوک نیزه
sarissa نیزه مقدونی
pole vaulter پرنده با نیزه
pike نیزه زدن
gad نیزه سنان
job سوخمه سر نیزه
lancethrust زخم نیزه
gar نیزه ماهی
green bone نیزه ماهی
needle fish نیزه ماهی
fix bayonets به نیزه فنگ نیزه فنگ
marlinspike نیزه ماهی
lancer نیزه دار
demilance نیم نیزه
lancelet نیزه ماهی
jaculator نیزه دار
throwing circle دایره پرتاب نیزه
lancer تشر زن نیزه انداز
fix bayonets نیزه فنگ کردن
pkeman سرباز نیزه دار
piker سرباز نیزه دار
uhlan سوار نیزه دار
jousting نیزه بازی سواره
jousts نیزه بازی سواره
jousted نیزه بازی سواره
ox goad نیزه گاو رانی
joust نیزه بازی سواره
spearfish ماهیگیری با پرتاب نیزه
lanceolate نیزه مانند نیزهای
pikestaff دسته چوبی نیزه
spearfishing ماهیگیری با پرتاب نیزه
javelin نیزه دستی سبک
javelin زوبین پرتاب نیزه
jousted نیزه بازی از روی زین
trident نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
tridentate نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
foin فرو بردن شمشیر یا نیزه
jousting نیزه بازی از روی زین
joust نیزه بازی از روی زین
jousts نیزه بازی از روی زین
spear gun وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
styliferous ستون دار نیزه مانند
gig نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
tiltyard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
gigs نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
he ran the animal through ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
gig نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
banderillero عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
jumping event مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
tilting yard میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
hop step طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
throwing line نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
pike نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
crossbar ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
crossbars ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
picador عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gigs نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gig نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
binding وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
Lancet style [سبک گوتیکی اواخر قرن نوزده مرسوم به سبک نیزه ای]
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pigsticking شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
pike نوک نیزه هرچیز نوک تیز
little کوتاه
stunt کوتاه
pygmy کوتاه
pygmies کوتاه
pygmies قد کوتاه
pigmies قد کوتاه
stockiest کوتاه
stunting کوتاه
stocky کوتاه
scut دم کوتاه
low کوتاه
stockier کوتاه
stunts کوتاه
pigmies کوتاه
pygmy قد کوتاه
dumpy کوتاه
shortest کوتاه
of short duration کوتاه
shorter کوتاه
down کوتاه
bas relif کوتاه
short کوتاه
curtal کوتاه
succinct کوتاه
dwarfish کوتاه
concise <adj.> کوتاه
curt <adj.> کوتاه
succinct <adj.> کوتاه
synoptic کوتاه
pigmy کوتاه
puny قد کوتاه
liliputian قد کوتاه
concise کوتاه
pigmy قد کوتاه
short <adj.> کوتاه
fleeting <adj.> کوتاه
miniatures کوتاه
miniature کوتاه
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
lanced نیشتر زدن نیزه زدن
lance نیشتر زدن نیزه زدن
lancing نیشتر زدن نیزه زدن
lances نیشتر زدن نیزه زدن
conte داستان کوتاه
gnomical کوتاه لب نویس
short blast سوت کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com