Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
semiparasitic
نیمه انگلی
Other Matches
verminosis
ابتلا به کرمهای انگلی الودگی به کرمهای انگلی
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
parasitic
انگلی
parasitism
انگلی
epiphytic
انگلی
parasitism
انگلی بودن
sporozoan
اغازیان انگلی
sporozoal
اغازیان انگلی
spurious resistance
مقدار مقاومت انگلی
mold
قارچ انگلی گیاهان
sporozoite
اغازی انگلی متحرک هاگدار
to be parasitic
[on]
انگلی شدن
[زیست شناسی]
haustorium
الت مکنده گیاه انگلی
toxoplasmosis
عفونت انگلی پستانداران وپرندگان وانسان
iceneumon
یکجور پرده بال انگلی) در این 00
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
intermaediate host
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight
نیمه شب
semis
نیمه
half deck
نیمه پل
mid-
نیمه
mid
نیمه
semi
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
moiety
نیمه
stiffish
نیمه شق
part way
نیمه
division line
خط نیمه
semiopaque
نیمه شفاف
nocturn
عبادت نیمه شب
midyear
نیمه سال
middle watch
نگهبانی نیمه شب
midwatch
پاس نیمه شب
semiopaque
نیمه کدر
half way
نیمه راه
half tracked
نیمه شنی
semiskilled
نیمه ماهر
semisolid
نیمه جامد
semisynthetic
نیمه مصنوعی
half mast high
نیمه افراشته
semisynthetic
نیمه ترکیبی
half loaded
سلاح نیمه پر
halvers
نیمه مشترک
semirigid
نیمه سخت
semireligious
نیمه مذهبی
semipermanent
نیمه جاودان
megrim
درد نیمه سر
semipermeable
نیمه تراوا
semiprivate
نیمه خصوصی
left heart
نیمه چپ قلب
semipublic
نیمه همگانی
half time
نیمه بازی
semipro
نیمه حرفهای
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonial
نیمه ازاد
semi mechanization
نیمه مکانیزه
semi independent
نیمه مستقل
semi conductor
نیمه هادی
semifluid
نیمه ابکی
semicivilized
نیمه متمدن
semicinductor
نیمه رسانا
semicinductor
نیمه هادی
semiformal
نیمه رسمی
semiconscious
نیمه هوشیار
semiconscious
نیمه اگاه
semifinal
نیمه نهایی
semierect
نیمه قائم
semierect
نیمه ایستاده
semidomesticated
نیمه اهلی
semidome
نیمه گنبد
semifixed
نیمه ثابت
semidivine
نیمه خدا
semidivine
نیمه الهی
semidetached
نیمه مجزا
semicrystalline
نیمه بلورین
semicrystalline
نیمه متبلور
semiconscious
نیمه بیهوش
semiautomatic
نیمه خودکار
semiarid
نیمه خشک
semiarboreal
نیمه درختی
quasi public
نیمه عمومی
quasi public
نیمه دولتی
quasi private
نیمه خصوصی
preconscious
نیمه هشیار
semilate
نیمه دیررس
semiliquid
نیمه مایع
semilog
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
semilustrous
نیمه درخشنده
partially sighted
نیمه بینا
partially hearing
نیمه شنوا
partial fixing
نیمه گیرداری
semihard
نیمه محکم
quasi commercial
نیمه بازرگانی
semiaquatic
نیمه ابزی
semiactive
نیمه فعال
semi trailer
نیمه یدک
semi skilled
نیمه ماهر
semiofficial
نیمه رسمی
semi official
نیمه رسمی
second half
نیمه دوم
semigloss
نیمه درخشان
semigloss
نیمه شفاف
semihard
نیمه سخت
quasi convex
نیمه محدب
quasi concave
نیمه مقعر
semimobile
نیمه متحرک
semiterrestrial
نیمه خاکی
parboiling
نیمه پختن
parboils
نیمه پختن
half-mast
نیمه افراشتگی
subconscious
نیمه هشیار
half-mast
نیمه افراشتن
semi-conscious
نیمه هشیار
aileron
نیمه لچکی
half-timbered
نیمه چوبی
partial
نیمه کامل
semi
نیمه تاحدی
drafts
نیمه نهایی
drafted
نیمه نهایی
draft
نیمه نهایی
semis
نیمه تاحدی
subliminal
نیمه خوداگاه
subliminally
نیمه خوداگاه
subsaline
نیمه شور
parboiled
نیمه پختن
subconsciously
نیمه اگاه
underemployed
نیمه کار
aileron
نیمه سنتوری
inchoate
نیمه تمام
sub-tropical
نیمه حاره
semi-precious
نیمه گرانبها
semi literate
نیمه نویسا
subconsciously
نیمه هشیار
midsummer
نیمه تابستان
semi-precious
نیمه بهادار
semi-final
نیمه نهایی
subconscious
نیمه اگاه
semi-conscious
در حال نیمه غش
semi-conscious
نیمه بیهوش
parboil
نیمه پختن
subovate
نیمه بیضی
subarid
نیمه خشک
semitransparent
نیمه شفاف
semitropic
نیمه گرمسیری
dwarf wall
دیوار نیمه
subadult
نیمه بالغ
semivitrified
نیمه شیشهای
backcourt
نیمه دفاعی
part time
نیمه وقت
half-time
نیمه نخست
before mid night
قبل از نیمه شب
brow ague
درد نیمه سر
first half
نیمه نخست
shaly clay
رس نیمه بلوری
translucent
نیمه شفاف
subacute
نیمه حاد
demigod
نیمه خدا
foreconscious
نیمه هشیاری
solid state
نیمه هادی
subfossil
نیمه سنگواره
semitranslucent
نیمه کدر
midway
نیمه راه
half
نیمه نخست
semi finals
نیمه نهایی
semi-finals
نیمه نهایی
halfway
نیمه راه
semitranslucent
نیمه شفاف
half-column
نیمه ستون
half-bat
آجر نیمه
part-time
نیمه وقت
half faced
نیمه کاره
the small hours
ساعات بعد از نیمه شب
semiautomatic
نیمه خود کار
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
semiautonomous
نیمه خود مختار
rats
رفیق نیمه راه
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
semicrustaceous
نیمه سخت پوست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com