Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
quasi commercial
نیمه بازرگانی
Other Matches
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
merchantry
بازرگانی
mercantile agent
بازرگانی
commercial
بازرگانی
trading
بازرگانی
mercantile
بازرگانی
commercial
<adj.>
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
بازرگانی
traded
بازرگانی
emporetic
بازرگانی
commerce
بازرگانی
trade
بازرگانی
business
<adj.>
بازرگانی
for-profit
<adj.>
بازرگانی
relating to business
<adj.>
بازرگانی
emporium
مرکز بازرگانی
board of trade
وزارت بازرگانی
commercial bank
بانگ بازرگانی
merchant bank
بانک بازرگانی
merchant banks
بانک بازرگانی
commercial banks
بانکهای بازرگانی
emporia
مرکز بازرگانی
volume of trade
حجم بازرگانی
trade unions
اتحادیه بازرگانی
trade fair
نمایشگاه بازرگانی
trade fairs
نمایشگاه بازرگانی
jobbing
واسطه بازرگانی
trade mark
علامت بازرگانی
mart
مرکز بازرگانی
maritime commerce
بازرگانی دریایی
trade deficit
کسری بازرگانی
trades unions
اتحادیه بازرگانی
balance of trade
تراز بازرگانی
domestic trade
بازرگانی داخلی
business fluctuations
نوسانات بازرگانی
commercial attache
وابسته بازرگانی
chamber of commerce
اطاق بازرگانی
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
chamber of trade
اتاق بازرگانی
commercial policy
سیاست بازرگانی
commercial representative
نمایندگی بازرگانی
commercial revolution
انقلاب بازرگانی
business enterprise
بنگاه بازرگانی
internal trade
بازرگانی داخلی
idiograph
نشان بازرگانی
foreign trade
بازرگانی خارجی
bilateral trade
بازرگانی دو طرفه
trade secret
اسرار بازرگانی
bill exchange
برات بازرگانی
board of trade
هیئت بازرگانی
business union
اتحادیه بازرگانی
business activity
فعالیت بازرگانی
trade secrets
اسرار بازرگانی
business cycle
دور بازرگانی
commercial tax
مالیات بازرگانی
commercially
از راه بازرگانی
emporiums
مرکز بازرگانی
business
موسسه بازرگانی
businesses
موسسه بازرگانی
sea borne commerce
بازرگانی دردریا
merchant marine
ناوگان بازرگانی
merchantman
کشتی بازرگانی
mercantilism
سیاست بازرگانی
quasi commercial
شبه بازرگانی
union
<adj.>
اتحادیه بازرگانی
trade union
اتحادیه بازرگانی
business transaction
داد و ستد بازرگانی
ideograph
سمبل و علامت بازرگانی
businesses
کسب و کار بازرگانی
commercial intercourse
معامله یا مراوده بازرگانی
broker
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
واسطه معاملات بازرگانی
business cycle
دور فعالیت بازرگانی
maritime
وابسته به بازرگانی دریایی
business economics
علم اقتصاد بازرگانی
brokers
واسطه معاملات بازرگانی
business
کسب و کار بازرگانی
firmest
کارخانه موسسه بازرگانی
firmer
کارخانه موسسه بازرگانی
mentoring
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
trade journal
روزنامه یا مجله بازرگانی
firms
کارخانه موسسه بازرگانی
firm
کارخانه موسسه بازرگانی
master mariner
ناخدای کشتی بازرگانی
hanse
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
industries and mines
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
mentoring
مربی بودن
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
interstate commerce
بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
overseas trade fair
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
retail centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
hermes
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
dealing
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
clearing agreement
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
micro-economics
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
microeconomics
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
staple
اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled
اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapling
اساسی مرکز بازرگانی عمده
mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mercantilism
سیاست موازنه بازرگانی کشور
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
foreign trade multiplier
ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
shopping mall
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
jaycee
عضو اطاق بازرگانی جوانان
retail centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
emporia
جای بازرگانی مرکز فروش
emporium
جای بازرگانی مرکز فروش
emporiums
جای بازرگانی مرکز فروش
retail shopping centre
[British]
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
polacca
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
longboat
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
bounties
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
dromond
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
kerb market
[British E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
boarded
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
commercialization
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
curb market
[American E]
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
inland duty
حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
long boat
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
favorable balance of trade
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
supercargo
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
semis
نیمه
midnight
نیمه شب
moiety
نیمه
semi
نیمه
mid
نیمه
stiffish
نیمه شق
in noon of night
در نیمه شب
half deck
نیمه پل
part way
نیمه
mid-
نیمه
division line
خط نیمه
low-tech
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
galleons
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleon
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
imperial institute
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
half-column
نیمه ستون
semicinductor
نیمه هادی
semifluid
نیمه ابکی
semifixed
نیمه ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com