Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
semiautomatic
نیمه خودکار
Search result with all words
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
garand rifle
نوعی تفنگ نیمه خودکار
semiautomatic
جنگ افزار نیمه خودکار
semi automatic lathe
ماشین تراش نیمه خودکار
Other Matches
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
mid
نیمه
half deck
نیمه پل
semis
نیمه
stiffish
نیمه شق
part way
نیمه
division line
خط نیمه
midnight
نیمه شب
mid-
نیمه
moiety
نیمه
semi
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
semicrystalline
نیمه بلورین
semidivine
نیمه خدا
semidome
نیمه گنبد
semidomesticated
نیمه اهلی
semierect
نیمه ایستاده
semierect
نیمه قائم
semifinal
نیمه نهایی
midwatch
پاس نیمه شب
semidivine
نیمه الهی
semidetached
نیمه مجزا
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semis
نیمه تاحدی
midyear
نیمه سال
subliminal
نیمه خوداگاه
semiliquid
نیمه مایع
semi
نیمه تاحدی
semiconscious
نیمه اگاه
semiconscious
نیمه بیهوش
halvers
نیمه مشترک
semifixed
نیمه ثابت
half-mast
نیمه افراشتن
half-mast
نیمه افراشتگی
semigloss
نیمه شفاف
semihard
نیمه سخت
semihard
نیمه محکم
semilate
نیمه دیررس
midsummer
نیمه تابستان
semilog
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
backcourt
نیمه دفاعی
semilustrous
نیمه درخشنده
left heart
نیمه چپ قلب
semigloss
نیمه درخشان
parboils
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboiled
نیمه پختن
semicivilized
نیمه متمدن
parboil
نیمه پختن
semifluid
نیمه ابکی
semiformal
نیمه رسمی
semiofficial
نیمه رسمی
megrim
درد نیمه سر
semicrystalline
نیمه متبلور
nocturn
عبادت نیمه شب
semi skilled
نیمه ماهر
semicinductor
نیمه هادی
second half
نیمه دوم
half time
نیمه بازی
quasi convex
نیمه محدب
quasi concave
نیمه مقعر
semicinductor
نیمه رسانا
quasi commercial
نیمه بازرگانی
semi-finals
نیمه نهایی
semi finals
نیمه نهایی
half faced
نیمه کاره
semi official
نیمه رسمی
semi trailer
نیمه یدک
semiactive
نیمه فعال
semiaquatic
نیمه ابزی
semiarboreal
نیمه درختی
semiarid
نیمه خشک
half mast high
نیمه افراشته
half loaded
سلاح نیمه پر
halfway
نیمه راه
partially sighted
نیمه بینا
semiopaque
نیمه شفاف
semi conductor
نیمه هادی
semi independent
نیمه مستقل
midway
نیمه راه
semicolonial
نیمه ازاد
half way
نیمه راه
semicolonial
نیمه مستعمره
before mid night
قبل از نیمه شب
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
subliminally
نیمه خوداگاه
partially hearing
نیمه شنوا
partial fixing
نیمه گیرداری
brow ague
درد نیمه سر
demigod
نیمه خدا
foreconscious
نیمه هشیاری
semi literate
نیمه نویسا
semi mechanization
نیمه مکانیزه
quasi public
نیمه عمومی
quasi public
نیمه دولتی
quasi private
نیمه خصوصی
preconscious
نیمه هشیار
half tracked
نیمه شنی
semiconscious
نیمه هوشیار
semimobile
نیمه متحرک
subadult
نیمه بالغ
subacute
نیمه حاد
drafted
نیمه نهایی
aileron
نیمه سنتوری
aileron
نیمه لچکی
solid state
نیمه هادی
shaly clay
رس نیمه بلوری
translucent
نیمه شفاف
dwarf wall
دیوار نیمه
semi-precious
نیمه گرانبها
half-bat
آجر نیمه
draft
نیمه نهایی
subarid
نیمه خشک
subsaline
نیمه شور
part-time
نیمه وقت
subconsciously
نیمه اگاه
part time
نیمه وقت
subconsciously
نیمه هشیار
subconscious
نیمه هشیار
subfossil
نیمه سنگواره
half-time
نیمه نخست
underemployed
نیمه کار
subovate
نیمه بیضی
sub-tropical
نیمه حاره
first half
نیمه نخست
subconscious
نیمه اگاه
half-column
نیمه ستون
semivitrified
نیمه شیشهای
semipublic
نیمه همگانی
semi-conscious
نیمه بیهوش
inchoate
نیمه تمام
semipro
نیمه حرفهای
semiprivate
نیمه خصوصی
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semi-conscious
نیمه هشیار
semipermeable
نیمه تراوا
semipermanent
نیمه جاودان
semiparasitic
نیمه انگلی
semiopaque
نیمه کدر
half
نیمه نخست
partial
نیمه کامل
semireligious
نیمه مذهبی
semirigid
نیمه سخت
semiskilled
نیمه ماهر
semitropic
نیمه گرمسیری
drafts
نیمه نهایی
semitranslucent
نیمه شفاف
semitranslucent
نیمه کدر
semi-precious
نیمه بهادار
semiterrestrial
نیمه خاکی
semi-final
نیمه نهایی
semitransparent
نیمه شفاف
semisynthetic
نیمه مصنوعی
semi-conscious
در حال نیمه غش
semisolid
نیمه جامد
half-timbered
نیمه چوبی
quasi steady
جریان نیمه ارام
semiautonomous
نیمه خود مختار
quasi concave function
تابع نیمه مقعر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com