Dictiornary-Farsi | نیمه درختی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
semiarboreal	نیمه درختی


Other Matches

overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
dendroidal	درختی
arboreous	درختی
arboraceous	درختی
abatis	سد درختی
arboreal	درختی
abattis	سد درختی
dendriform	درختی
tree network	شبکه درختی
tree structure	ساخت درختی
arborization	ارایش درختی
sorrel tree	ترشک درختی
sourwood	ترشک درختی
mock orange	یاس درختی
syringa	یاس درختی
treehopper	زنجره درختی
saddletree	لاله درختی
tree traversal	تقاطع درختی
monthly rose	خطمی درختی
to prune a tree	درختی را آراستن
syrian mallow	خطمی درختی
wood sorrel	ترشک درختی
to lop a tree	درختی را آراستن
basswood	لاله درختی
to chop dowm a tree	درختی را انداختن
to shin up a tree	از درختی بالارفتن
hyla	قورباغه درختی
hollyhock	ختمی درختی
Yggdrasil	درختی اسطوره ای
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
to lop a tree	سرشاخه درختی را زدن
mayapple	درختی از نوع زرشک
abat	راه بند درختی
strawberry tree	توت فرنگی درختی
huffman tree	درختی با کمترین مقادیر
understory vegetation	گیاهان زیر درختی
tree sort	مرتب کردن درختی
to lop off a branch [from a tree]	شاخه ای را [از درختی] بریدن
orangutan	میمون درختی برنئوسوماترا
orangoutang	میمون درختی برنئوسوماترا
to prune a tree	سرشاخه درختی را زدن
to truncate a tree	شاخههای درختی را زدن
leaf	گره آخر در ساختار درختی
madrone	توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono	توت فرنگی درختی انگور خرس
ring bark	پوست درختی را حلقه ایی بریدن
katydid	حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
timberline	خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
fjeld	فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
minimal tree	درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
seral	مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
kratom	[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree	نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
pine design	طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
iguana	سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchies	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
mid-	نیمه
midnight	نیمه شب
stiffish	نیمه شق
moiety	نیمه
in noon of night	در نیمه شب
half deck	نیمه پل
mid	نیمه
part way	نیمه
semis	نیمه
division line	خط نیمه
semi	نیمه
left heart	نیمه چپ قلب
semiprivate	نیمه خصوصی
semireligious	نیمه مذهبی
semirigid	نیمه سخت
midyear	نیمه سال
midwatch	پاس نیمه شب
megrim	درد نیمه سر
semipublic	نیمه همگانی
semipro	نیمه حرفهای
middle watch	نگهبانی نیمه شب
semiskilled	نیمه ماهر
semiopaque	نیمه کدر
semipermanent	نیمه جاودان
semiopaque	نیمه شفاف
nocturn	عبادت نیمه شب
semimobile	نیمه متحرک
semipermeable	نیمه تراوا
semisolid	نیمه جامد
semiparasitic	نیمه انگلی
semiconscious	نیمه هوشیار
semicivilized	نیمه متمدن
semicinductor	نیمه رسانا
semicinductor	نیمه هادی
semidivine	نیمه خدا
semidome	نیمه گنبد
semiautomatic	نیمه خودکار
semidomesticated	نیمه اهلی
semiarid	نیمه خشک
semiaquatic	نیمه ابزی
semiactive	نیمه فعال
semi trailer	نیمه یدک
semierect	نیمه ایستاده
semidivine	نیمه الهی
semi conductor	نیمه هادی
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
semicolonial	نیمه مستعمره
semicolonial	نیمه ازاد
semi mechanization	نیمه مکانیزه
semiconscious	نیمه اگاه
semiconscious	نیمه بیهوش
semi literate	نیمه نویسا
semicrystalline	نیمه متبلور
semicrystalline	نیمه بلورین
semi independent	نیمه مستقل
semidetached	نیمه مجزا
semi skilled	نیمه ماهر
semierect	نیمه قائم
semigloss	نیمه شفاف
preconscious	نیمه هشیار
semihard	نیمه سخت
semihard	نیمه محکم
semilate	نیمه دیررس
semiliquid	نیمه مایع
semilog	نیمه لگاریتمی
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
partially sighted	نیمه بینا
partially hearing	نیمه شنوا
quasi concave	نیمه مقعر
semilustrous	نیمه درخشنده
semigloss	نیمه درخشان
quasi private	نیمه خصوصی
semi official	نیمه رسمی
second half	نیمه دوم
semifinal	نیمه نهایی
semifixed	نیمه ثابت
quasi convex	نیمه محدب
quasi commercial	نیمه بازرگانی
semifluid	نیمه ابکی
semiformal	نیمه رسمی
semiofficial	نیمه رسمی
quasi public	نیمه عمومی
quasi public	نیمه دولتی
partial fixing	نیمه گیرداری
midway	نیمه راه
underemployed	نیمه کار
half-mast	نیمه افراشتن
half-mast	نیمه افراشتگی
parboils	نیمه پختن
parboiling	نیمه پختن
parboiled	نیمه پختن
parboil	نیمه پختن
semi-conscious	در حال نیمه غش
sub-tropical	نیمه حاره
semi-precious	نیمه گرانبها
half-timbered	نیمه چوبی
subliminally	نیمه خوداگاه
subliminal	نیمه خوداگاه
semis	نیمه تاحدی
semi	نیمه تاحدی
semi-conscious	نیمه هشیار
semi-conscious	نیمه بیهوش
semi-final	نیمه نهایی
semi-precious	نیمه بهادار
midsummer	نیمه تابستان
subconscious	نیمه اگاه
drafts	نیمه نهایی
drafted	نیمه نهایی
draft	نیمه نهایی
part-time	نیمه وقت
part time	نیمه وقت
half-time	نیمه نخست
first half	نیمه نخست
subconsciously	نیمه هشیار
subconsciously	نیمه اگاه
aileron	نیمه سنتوری
aileron	نیمه لچکی
inchoate	نیمه تمام
subconscious	نیمه هشیار
partial	نیمه کامل
dwarf wall	دیوار نیمه
half-bat	آجر نیمه
half-column	نیمه ستون
translucent	نیمه شفاف
semisynthetic	نیمه مصنوعی