Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
backcourt
نیمه دفاعی
Other Matches
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
apologetic
دفاعی
backfield
خط دفاعی
vindicative
دفاعی
defensive line
خط دفاعی
defensive
دفاعی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
blue line
خط دفاعی هاکی
cover
بازی دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی
rejoinder
پاسخ دفاعی
stack the defence
ارایش دفاعی
defensively
حالت دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
mixers
نوعی خط دفاعی
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
defense base
پایگاه دفاعی
defensive league
اتحاد دفاعی
preventive war
نبرد دفاعی
five man line
خط دفاعی 5 نفره
covers
بازی دفاعی
coverings
بازی دفاعی
zones
منطقه دفاعی
zone
منطقه دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
odd front
خط دفاعی 4 نفره
defensive war
جنگ دفاعی
defense information
اطلاعات دفاعی
defense position
موضع دفاعی
defensive fire
اتش دفاعی
agger
پشته ی دفاعی
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
apologist
نویسندهء رسالهء دفاعی
decompensation
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
bump and go
نوعی مانور دفاعی
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
sandbags
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagged
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
bump and run
نوعی مانور دفاعی
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
apologists
نویسندهء رسالهء دفاعی
protective cover
جان پناه دفاعی
defensive wrestler
کشتی گیر دفاعی
defensiveness
حالت دفاعی داشتن
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
sandbag
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
defensive player
شطرنج باز دفاعی
back judge
داور در محوطه دفاعی
bangoe gei
تکنیک دفاعی تکواندو
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
switch position
موضع دفاعی بینابین
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
switch position
موضع رابط دفاعی
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
Cashel
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
pale
حصار دفاعی دفاع
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
palest
حصار دفاعی دفاع
paler
حصار دفاعی دفاع
press
تاکتیک دفاعی فشرده
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
parry
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corrals
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
parried
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
parries
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corralling
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
corralled
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
seams
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seam
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
division line
خط نیمه
moiety
نیمه
half deck
نیمه پل
semi
نیمه
midnight
نیمه شب
in noon of night
در نیمه شب
stiffish
نیمه شق
part way
نیمه
mid-
نیمه
mid
نیمه
semis
نیمه
semi literate
نیمه نویسا
semi independent
نیمه مستقل
partial fixing
نیمه گیرداری
semi mechanization
نیمه مکانیزه
midyear
نیمه سال
nocturn
عبادت نیمه شب
middle watch
نگهبانی نیمه شب
quasi commercial
نیمه بازرگانی
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
aileron
نیمه سنتوری
midwatch
پاس نیمه شب
aileron
نیمه لچکی
subsaline
نیمه شور
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonial
نیمه ازاد
semi conductor
نیمه هادی
half-column
نیمه ستون
semiactive
نیمه فعال
half-bat
آجر نیمه
semi trailer
نیمه یدک
semi skilled
نیمه ماهر
second half
نیمه دوم
quasi convex
نیمه محدب
quasi concave
نیمه مقعر
quasi public
نیمه دولتی
semiaquatic
نیمه ابزی
semiarboreal
نیمه درختی
preconscious
نیمه هشیار
semiarid
نیمه خشک
partially sighted
نیمه بینا
dwarf wall
دیوار نیمه
semicivilized
نیمه متمدن
semicinductor
نیمه رسانا
semicinductor
نیمه هادی
semiautomatic
نیمه خودکار
quasi public
نیمه عمومی
partially hearing
نیمه شنوا
quasi private
نیمه خصوصی
semiterrestrial
نیمه خاکی
semipermeable
نیمه تراوا
semipermanent
نیمه جاودان
semiparasitic
نیمه انگلی
semiopaque
نیمه کدر
semiopaque
نیمه شفاف
semimobile
نیمه متحرک
semitranslucent
نیمه کدر
semilustrous
نیمه درخشنده
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
semilog
نیمه لگاریتمی
semiliquid
نیمه مایع
semilate
نیمه دیررس
subadult
نیمه بالغ
semiprivate
نیمه خصوصی
semipro
نیمه حرفهای
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semisynthetic
نیمه مصنوعی
semitranslucent
نیمه شفاف
semitransparent
نیمه شفاف
semitropic
نیمه گرمسیری
semivitrified
نیمه شیشهای
shaly clay
رس نیمه بلوری
solid state
نیمه هادی
semisolid
نیمه جامد
semiskilled
نیمه ماهر
semirigid
نیمه سخت
subacute
نیمه حاد
semireligious
نیمه مذهبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com