Dictiornary-Farsi | نیمه شنوا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
partially hearing	نیمه شنوا


Other Matches

overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
receptive	شنوا
To have a receptive ear .	گوش شنوا داشتن
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
division line	خط نیمه
semis	نیمه
part way	نیمه
stiffish	نیمه شق
semi	نیمه
moiety	نیمه
midnight	نیمه شب
in noon of night	در نیمه شب
half deck	نیمه پل
mid	نیمه
mid-	نیمه
semidetached	نیمه مجزا
semiformal	نیمه رسمی
semiofficial	نیمه رسمی
demigod	نیمه خدا
semihard	نیمه محکم
semigloss	نیمه درخشان
semihard	نیمه سخت
semiprivate	نیمه خصوصی
semigloss	نیمه شفاف
semiparasitic	نیمه انگلی
semilate	نیمه دیررس
semilustrous	نیمه درخشنده
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
half loaded	سلاح نیمه پر
half time	نیمه بازی
semimobile	نیمه متحرک
half faced	نیمه کاره
semiopaque	نیمه شفاف
semiopaque	نیمه کدر
foreconscious	نیمه هشیاری
semipermanent	نیمه جاودان
semilog	نیمه لگاریتمی
semipermeable	نیمه تراوا
half tracked	نیمه شنی
semiliquid	نیمه مایع
half way	نیمه راه
halvers	نیمه مشترک
half mast high	نیمه افراشته
semiautomatic	نیمه خودکار
quasi convex	نیمه محدب
quasi concave	نیمه مقعر
quasi commercial	نیمه بازرگانی
semi literate	نیمه نویسا
quasi public	نیمه عمومی
quasi public	نیمه دولتی
quasi private	نیمه خصوصی
preconscious	نیمه هشیار
semi mechanization	نیمه مکانیزه
semi independent	نیمه مستقل
semi conductor	نیمه هادی
second half	نیمه دوم
semicinductor	نیمه هادی
semiarid	نیمه خشک
semiarboreal	نیمه درختی
semiaquatic	نیمه ابزی
semiactive	نیمه فعال
semi trailer	نیمه یدک
semicinductor	نیمه رسانا
semi skilled	نیمه ماهر
semicivilized	نیمه متمدن
semi official	نیمه رسمی
semicolonial	نیمه ازاد
semicolonial	نیمه مستعمره
midyear	نیمه سال
midwatch	پاس نیمه شب
semidomesticated	نیمه اهلی
semierect	نیمه ایستاده
semierect	نیمه قائم
megrim	درد نیمه سر
semifinal	نیمه نهایی
semifixed	نیمه ثابت
left heart	نیمه چپ قلب
semidome	نیمه گنبد
semidivine	نیمه خدا
middle watch	نگهبانی نیمه شب
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
partially sighted	نیمه بینا
partial fixing	نیمه گیرداری
semiconscious	نیمه هوشیار
semiconscious	نیمه اگاه
semiconscious	نیمه بیهوش
semicrystalline	نیمه متبلور
semicrystalline	نیمه بلورین
nocturn	عبادت نیمه شب
semidivine	نیمه الهی
semifluid	نیمه ابکی
semi finals	نیمه نهایی
inchoate	نیمه تمام
semi-conscious	نیمه بیهوش
partial	نیمه کامل
semi-conscious	در حال نیمه غش
semi-final	نیمه نهایی
semi-precious	نیمه بهادار
semi-precious	نیمه گرانبها
sub-tropical	نیمه حاره
semi-conscious	نیمه هشیار
dwarf wall	دیوار نیمه
half-mast	نیمه افراشتن
half-mast	نیمه افراشتگی
parboils	نیمه پختن
parboiling	نیمه پختن
parboiled	نیمه پختن
parboil	نیمه پختن
half-timbered	نیمه چوبی
midsummer	نیمه تابستان
underemployed	نیمه کار
half	نیمه نخست
draft	نیمه نهایی
aileron	نیمه لچکی
half-bat	آجر نیمه
part-time	نیمه وقت
part time	نیمه وقت
half-time	نیمه نخست
first half	نیمه نخست
translucent	نیمه شفاف
drafted	نیمه نهایی
drafts	نیمه نهایی
subconsciously	نیمه اگاه
subconsciously	نیمه هشیار
subconscious	نیمه اگاه
subconscious	نیمه هشیار
aileron	نیمه سنتوری
half-column	نیمه ستون
subsaline	نیمه شور
semipro	نیمه حرفهای
semiterrestrial	نیمه خاکی
semitranslucent	نیمه کدر
semitranslucent	نیمه شفاف
halfway	نیمه راه
semi-finals	نیمه نهایی
solid state	نیمه هادی
semitransparent	نیمه شفاف
semitropic	نیمه گرمسیری
backcourt	نیمه دفاعی
semisynthetic	نیمه ترکیبی
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semipublic	نیمه همگانی
shaly clay	رس نیمه بلوری
brow ague	درد نیمه سر
semireligious	نیمه مذهبی
semirigid	نیمه سخت
semiskilled	نیمه ماهر
before mid night	قبل از نیمه شب
semisolid	نیمه جامد
semivitrified	نیمه شیشهای
subarid	نیمه خشک
subadult	نیمه بالغ
subfossil	نیمه سنگواره
subacute	نیمه حاد
semi	نیمه تاحدی
semis	نیمه تاحدی
subliminal	نیمه خوداگاه
subliminally	نیمه خوداگاه
midway	نیمه راه
subovate	نیمه بیضی
subsaturated	نیمه اشباع شده
semifixed	مهمات نیمه ثابت
semi durable goods	کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods	کالاهای نیمه ساخته
demi-metope	[نیمه چهارگوش افریز]
semi independent	نیمه خود مختار
fair-weather friend	رفیق نیمه راهه
semirandom access	دستیابی نیمه تصادفی
beauty sleep	خواب پیش از نیمه شب
half-timbering	ساختمان نیمه چوبی
semipermeable materials	مصالح نیمه تراوا
submediterranean climate	اقلیم نیمه مدیترانهای
semipervious materials	مصالح نیمه تراوا
semiautonomous	نیمه خود مختار
subception	ادراک نیمه هشیار
semi killed steel	فولاد نیمه ارام
seminomad	نیمه بیابان گرد
solid state cartridge	کارتریج نیمه هادی
semiconductor storage	حافظه نیمه هادی
semidefinite matrix	ماتریس نیمه معین
split half method	روش دو نیمه کردن
semiconductor memory	حافظه نیمه هادی