Dictiornary-Farsi | نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر


Other Matches

overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stiffish	نیمه شق
mid	نیمه
mid-	نیمه
division line	خط نیمه
in noon of night	در نیمه شب
half deck	نیمه پل
semi	نیمه
moiety	نیمه
midnight	نیمه شب
part way	نیمه
semis	نیمه
semi literate	نیمه نویسا
semidetached	نیمه مجزا
semidivine	نیمه الهی
semidivine	نیمه خدا
semi conductor	نیمه هادی
semicivilized	نیمه متمدن
semicrystalline	نیمه متبلور
semi mechanization	نیمه مکانیزه
semicrystalline	نیمه بلورین
semicolonial	نیمه مستعمره
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
semiconscious	نیمه هوشیار
semiconscious	نیمه اگاه
semiconscious	نیمه بیهوش
semiopaque	نیمه شفاف
semicolonial	نیمه ازاد
semicinductor	نیمه رسانا
semicinductor	نیمه هادی
preconscious	نیمه هشیار
semi independent	نیمه مستقل
partially sighted	نیمه بینا
partially hearing	نیمه شنوا
partial fixing	نیمه گیرداری
nocturn	عبادت نیمه شب
middle watch	نگهبانی نیمه شب
midyear	نیمه سال
midwatch	پاس نیمه شب
megrim	درد نیمه سر
left heart	نیمه چپ قلب
halvers	نیمه مشترک
half way	نیمه راه
quasi private	نیمه خصوصی
quasi public	نیمه دولتی
semiautomatic	نیمه خودکار
semiarid	نیمه خشک
semiarboreal	نیمه درختی
semiaquatic	نیمه ابزی
semiactive	نیمه فعال
semi trailer	نیمه یدک
semi skilled	نیمه ماهر
semi official	نیمه رسمی
second half	نیمه دوم
quasi convex	نیمه محدب
quasi concave	نیمه مقعر
quasi commercial	نیمه بازرگانی
quasi public	نیمه عمومی
half tracked	نیمه شنی
half-column	نیمه ستون
subovate	نیمه بیضی
subfossil	نیمه سنگواره
subarid	نیمه خشک
subadult	نیمه بالغ
subacute	نیمه حاد
solid state	نیمه هادی
shaly clay	رس نیمه بلوری
semivitrified	نیمه شیشهای
semitropic	نیمه گرمسیری
semitransparent	نیمه شفاف
semitranslucent	نیمه شفاف
semitranslucent	نیمه کدر
semiterrestrial	نیمه خاکی
semisynthetic	نیمه ترکیبی
subsaline	نیمه شور
half-timbered	نیمه چوبی
half-bat	آجر نیمه
dwarf wall	دیوار نیمه
aileron	نیمه لچکی
aileron	نیمه سنتوری
underemployed	نیمه کار
sub-tropical	نیمه حاره
semi-precious	نیمه گرانبها
semi-precious	نیمه بهادار
semi-final	نیمه نهایی
semi-conscious	در حال نیمه غش
semi-conscious	نیمه بیهوش
semi-conscious	نیمه هشیار
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semisolid	نیمه جامد
semilate	نیمه دیررس
semihard	نیمه محکم
semihard	نیمه سخت
semigloss	نیمه شفاف
semigloss	نیمه درخشان
semiofficial	نیمه رسمی
semiformal	نیمه رسمی
semifluid	نیمه ابکی
semifixed	نیمه ثابت
semifinal	نیمه نهایی
semierect	نیمه قائم
semierect	نیمه ایستاده
semidomesticated	نیمه اهلی
semiliquid	نیمه مایع
semilog	نیمه لگاریتمی
semiskilled	نیمه ماهر
semirigid	نیمه سخت
semireligious	نیمه مذهبی
semipublic	نیمه همگانی
semipro	نیمه حرفهای
semiprivate	نیمه خصوصی
semipermeable	نیمه تراوا
semipermanent	نیمه جاودان
semiparasitic	نیمه انگلی
semiopaque	نیمه کدر
semimobile	نیمه متحرک
semilustrous	نیمه درخشنده
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
semidome	نیمه گنبد
subliminally	نیمه خوداگاه
before mid night	قبل از نیمه شب
half	نیمه نخست
inchoate	نیمه تمام
partial	نیمه کامل
brow ague	درد نیمه سر
subconsciously	نیمه اگاه
subconsciously	نیمه هشیار
subconscious	نیمه اگاه
subconscious	نیمه هشیار
foreconscious	نیمه هشیاری
midsummer	نیمه تابستان
parboil	نیمه پختن
backcourt	نیمه دفاعی
subliminal	نیمه خوداگاه
midway	نیمه راه
semis	نیمه تاحدی
semi	نیمه تاحدی
semi finals	نیمه نهایی
semi-finals	نیمه نهایی
halfway	نیمه راه
half-mast	نیمه افراشتن
half-mast	نیمه افراشتگی
parboils	نیمه پختن
parboiling	نیمه پختن
parboiled	نیمه پختن
drafts	نیمه نهایی
drafted	نیمه نهایی
half mast high	نیمه افراشته
part time	نیمه وقت
translucent	نیمه شفاف
half loaded	سلاح نیمه پر
half faced	نیمه کاره
half-time	نیمه نخست
draft	نیمه نهایی
first half	نیمه نخست
half time	نیمه بازی
demigod	نیمه خدا
part-time	نیمه وقت
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
seminomad	مردم نیمه چادرنشین
semi durable goods	کالاهای نیمه بادوام
semi logarithmic paper	کاغذ نیمه لگاریتمی
split wheel	چرخ نیمه یا نصفه
backcourt	نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
semiautonomous	نیمه خود مختار
semirandom access	دستیابی نیمه تصادفی
semi skilled worker	کارگر نیمه ماهر
the small hours	ساعات بعد از نیمه شب
semipervious materials	مصالح نیمه تراوا
semipermeable materials	مصالح نیمه تراوا
semiautomatic	نیمه خود کار
demi-metope	[نیمه چهارگوش افریز]
seminomad	نیمه بیابان گرد
semi finished goods	کالاهای نیمه ساخته
rats	رفیق نیمه راه
semiconductor memory	حافظه نیمه هادی
semiconductor storage	حافظه نیمه هادی
halving method	روش دو نیمه سازی
fair-weather friend	رفیق نیمه راهه
semicrustaceous	نیمه سخت پوست
half way	واقع در نیمه راه
semidefinite matrix	ماتریس نیمه معین