English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
semicolonial نیمه مستعمره
Other Matches
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
colonies مستعمره
colony مستعمره
colonialist مستعمره چی
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
habitations سکنی مستعمره
colonization مستعمره کردن
colonist مستعمره نشین
colonists مستعمره نشین
habitation سکنی مستعمره
settlement مشکن مستعمره
settlements مشکن مستعمره
decolonization مستعمره زدایی
colonising تشکیل مستعمره دادن
colonize تشکیل مستعمره دادن
colonises تشکیل مستعمره دادن
colonised تشکیل مستعمره دادن
colonizes تشکیل مستعمره دادن
colonizing تشکیل مستعمره دادن
colonized تشکیل مستعمره دادن
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
the british common wealth of nation انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stiffish نیمه شق
half deck نیمه پل
mid نیمه
semi نیمه
semis نیمه
division line خط نیمه
part way نیمه
moiety نیمه
midnight نیمه شب
mid- نیمه
in noon of night در نیمه شب
sub-tropical نیمه حاره
semicrystalline نیمه متبلور
quasi commercial نیمه بازرگانی
semicinductor نیمه رسانا
semicinductor نیمه هادی
semiautomatic نیمه خودکار
aileron نیمه سنتوری
semiconscious نیمه بیهوش
semiconscious نیمه اگاه
semicivilized نیمه متمدن
semicolonial نیمه ازاد
underemployed نیمه کار
semi mechanization نیمه مکانیزه
semi literate نیمه نویسا
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semiconscious نیمه هوشیار
semi conductor نیمه هادی
semiarid نیمه خشک
semiarboreal نیمه درختی
partially hearing نیمه شنوا
dwarf wall دیوار نیمه
partial fixing نیمه گیرداری
semiliquid نیمه مایع
nocturn عبادت نیمه شب
middle watch نگهبانی نیمه شب
midyear نیمه سال
midwatch پاس نیمه شب
megrim درد نیمه سر
left heart نیمه چپ قلب
half-bat آجر نیمه
half-column نیمه ستون
partially sighted نیمه بینا
aileron نیمه لچکی
preconscious نیمه هشیار
semiaquatic نیمه ابزی
semiactive نیمه فعال
semi trailer نیمه یدک
semi skilled نیمه ماهر
semi official نیمه رسمی
second half نیمه دوم
quasi convex نیمه محدب
quasi concave نیمه مقعر
quasi public نیمه عمومی
semiformal نیمه رسمی
quasi public نیمه دولتی
quasi private نیمه خصوصی
semi independent نیمه مستقل
semicrystalline نیمه بلورین
semireligious نیمه مذهبی
semisynthetic نیمه مصنوعی
semisynthetic نیمه ترکیبی
semiterrestrial نیمه خاکی
semitranslucent نیمه کدر
semitranslucent نیمه شفاف
semitransparent نیمه شفاف
semitropic نیمه گرمسیری
semivitrified نیمه شیشهای
semilog نیمه لگاریتمی
shaly clay رس نیمه بلوری
semilate نیمه دیررس
semihard نیمه محکم
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semilustrous نیمه درخشنده
semiskilled نیمه ماهر
semipublic نیمه همگانی
semipro نیمه حرفهای
semiprivate نیمه خصوصی
semipermeable نیمه تراوا
semipermanent نیمه جاودان
semiparasitic نیمه انگلی
semiopaque نیمه کدر
semiopaque نیمه شفاف
semimobile نیمه متحرک
semisolid نیمه جامد
semihard نیمه سخت
solid state نیمه هادی
semirigid نیمه سخت
semi-conscious نیمه بیهوش
semifinal نیمه نهایی
semierect نیمه قائم
semierect نیمه ایستاده
semidomesticated نیمه اهلی
semidome نیمه گنبد
semidivine نیمه خدا
semidivine نیمه الهی
semidetached نیمه مجزا
semi-conscious در حال نیمه غش
semi-final نیمه نهایی
semi-precious نیمه بهادار
semi-conscious نیمه هشیار
half-timbered نیمه چوبی
subacute نیمه حاد
subadult نیمه بالغ
semigloss نیمه شفاف
semigloss نیمه درخشان
semiofficial نیمه رسمی
subarid نیمه خشک
semifluid نیمه ابکی
semifixed نیمه ثابت
subfossil نیمه سنگواره
subovate نیمه بیضی
subsaline نیمه شور
semi-precious نیمه گرانبها
before mid night قبل از نیمه شب
parboiling نیمه پختن
parboiled نیمه پختن
parboil نیمه پختن
midsummer نیمه تابستان
half نیمه نخست
inchoate نیمه تمام
half faced نیمه کاره
partial نیمه کامل
half loaded سلاح نیمه پر
subconsciously نیمه اگاه
part time نیمه وقت
parboils نیمه پختن
half-mast نیمه افراشتگی
foreconscious نیمه هشیاری
subliminal نیمه خوداگاه
brow ague درد نیمه سر
demigod نیمه خدا
halfway نیمه راه
semi-finals نیمه نهایی
semi finals نیمه نهایی
backcourt نیمه دفاعی
midway نیمه راه
subliminally نیمه خوداگاه
semis نیمه تاحدی
semi نیمه تاحدی
half-mast نیمه افراشتن
subconsciously نیمه هشیار
half time نیمه بازی
part-time نیمه وقت
draft نیمه نهایی
drafted نیمه نهایی
drafts نیمه نهایی
half-time نیمه نخست
half tracked نیمه شنی
halvers نیمه مشترک
subconscious نیمه هشیار
first half نیمه نخست
translucent نیمه شفاف
subconscious نیمه اگاه
half way نیمه راه
half mast high نیمه افراشته
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
semicrustaceous نیمه سخت پوست
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com