Dictiornary-Farsi | نیمه مقعر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
quasi concave	نیمه مقعر


Search result with all words

quasi concave function	تابع نیمه مقعر
Other Matches

overlapped	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap	نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse	رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap	چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
cmos	روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos	ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semipublic	نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate	نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
splices	نیمه نیمه رویهم گذاشتن
reentering	مقعر
dished	مقعر
concave	مقعر
cuppy	مقعر
coved	مقعر
concave slope	مقعر
hollow cone charge	خرج مقعر
quasi concave	شبه مقعر
concave slope	شیب مقعر
shaped charge	خرج مقعر
concavo concave	مقعر الطرفین
dish	مقعر کردن
concave lens	عدسی مقعر
dishes	مقعر کردن
plano concave lens	عدسی مسطح- مقعر
caves	مقعر مجوف کردن
cave	مقعر مجوف کردن
concavity	حالت مقعر داشتن
concave spherical mirror	اینه کروی مقعر
hollow moulding	[گچ بری مقعر در ته ستون]
ewe neck	گردن لاغرومعیوب و مقعر
quasi concave function	تابع شبه مقعر
burning glass	عدسی محدب یاایینه مقعر
concavo convex	از یک سو مقعر واز سوی دیگرمحدب
reentrant	مقعر دوباره داخل شونده
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
deep draw	ساختن اجسام مقعر از ورقه فلزی
half life	نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
band shell	جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
beneficial occupancy	اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june	از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
plano concave	از یک طرف مسطح و از طرف دیگر مقعر
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight	نیمه شب
mid-	نیمه
mid	نیمه
part way	نیمه
semis	نیمه
semi	نیمه
division line	خط نیمه
in noon of night	در نیمه شب
moiety	نیمه
half deck	نیمه پل
stiffish	نیمه شق
semi-precious	نیمه گرانبها
semiarboreal	نیمه درختی
semi-final	نیمه نهایی
semi-precious	نیمه بهادار
megrim	درد نیمه سر
midwatch	پاس نیمه شب
midyear	نیمه سال
sub-tropical	نیمه حاره
left heart	نیمه چپ قلب
semiarid	نیمه خشک
quasi public	نیمه عمومی
semi independent	نیمه مستقل
semi conductor	نیمه هادی
semicivilized	نیمه متمدن
semicinductor	نیمه رسانا
semiautomatic	نیمه خودکار
middle watch	نگهبانی نیمه شب
semi-conscious	در حال نیمه غش
nocturn	عبادت نیمه شب
underemployed	نیمه کار
semiaquatic	نیمه ابزی
preconscious	نیمه هشیار
quasi private	نیمه خصوصی
quasi public	نیمه دولتی
aileron	نیمه سنتوری
semifinal	نیمه نهایی
quasi convex	نیمه محدب
aileron	نیمه لچکی
quasi commercial	نیمه بازرگانی
half-bat	آجر نیمه
semi official	نیمه رسمی
semi skilled	نیمه ماهر
semicinductor	نیمه هادی
partial fixing	نیمه گیرداری
partially hearing	نیمه شنوا
partially sighted	نیمه بینا
second half	نیمه دوم
semiactive	نیمه فعال
half-column	نیمه ستون
semi trailer	نیمه یدک
dwarf wall	دیوار نیمه
semi literate	نیمه نویسا
subacute	نیمه حاد
semipublic	نیمه همگانی
semipro	نیمه حرفهای
subfossil	نیمه سنگواره
subovate	نیمه بیضی
subsaline	نیمه شور
semiprivate	نیمه خصوصی
semipermeable	نیمه تراوا
semipermanent	نیمه جاودان
semiparasitic	نیمه انگلی
semiopaque	نیمه کدر
semimobile	نیمه متحرک
semilustrous	نیمه درخشنده
subarid	نیمه خشک
semireligious	نیمه مذهبی
semirigid	نیمه سخت
solid state	نیمه هادی
subadult	نیمه بالغ
shaly clay	رس نیمه بلوری
semivitrified	نیمه شیشهای
semitropic	نیمه گرمسیری
semitransparent	نیمه شفاف
semitranslucent	نیمه شفاف
semitranslucent	نیمه کدر
semiterrestrial	نیمه خاکی
semisynthetic	نیمه ترکیبی
semisynthetic	نیمه مصنوعی
semisolid	نیمه جامد
semiskilled	نیمه ماهر
semilogarithmic	نیمه لگاریتمی
semilog	نیمه لگاریتمی
semiliquid	نیمه مایع
semidivine	نیمه الهی
semi-conscious	نیمه هشیار
semi-conscious	نیمه بیهوش
semidetached	نیمه مجزا
semicrystalline	نیمه بلورین
semicrystalline	نیمه متبلور
semiconscious	نیمه بیهوش
semiconscious	نیمه اگاه
semiconscious	نیمه هوشیار
semicolonialism	نیمه مستعمراتی
semicolonial	نیمه مستعمره
semicolonial	نیمه ازاد
semiopaque	نیمه شفاف
semidivine	نیمه خدا
semidome	نیمه گنبد
semidomesticated	نیمه اهلی
semilate	نیمه دیررس
semihard	نیمه محکم
semihard	نیمه سخت
semigloss	نیمه شفاف
semigloss	نیمه درخشان
semiofficial	نیمه رسمی
semiformal	نیمه رسمی
semifluid	نیمه ابکی
semifixed	نیمه ثابت
half-timbered	نیمه چوبی
semierect	نیمه قائم
semierect	نیمه ایستاده
semi mechanization	نیمه مکانیزه
demigod	نیمه خدا
midsummer	نیمه تابستان
half mast high	نیمه افراشته
backcourt	نیمه دفاعی
drafts	نیمه نهایی
drafted	نیمه نهایی
draft	نیمه نهایی
half time	نیمه بازی
part-time	نیمه وقت
subliminally	نیمه خوداگاه
parboil	نیمه پختن
parboiling	نیمه پختن
half loaded	سلاح نیمه پر
brow ague	درد نیمه سر
partial	نیمه کامل
subconsciously	نیمه هشیار
semi finals	نیمه نهایی
foreconscious	نیمه هشیاری
before mid night	قبل از نیمه شب
subconscious	نیمه اگاه
half faced	نیمه کاره
subconscious	نیمه هشیار
halfway	نیمه راه
semi-finals	نیمه نهایی
part time	نیمه وقت
half-mast	نیمه افراشتن
subconsciously	نیمه اگاه
midway	نیمه راه
first half	نیمه نخست
translucent	نیمه شفاف
half tracked	نیمه شنی
semis	نیمه تاحدی
subliminal	نیمه خوداگاه
half-mast	نیمه افراشتگی
inchoate	نیمه تمام
half	نیمه نخست
semi	نیمه تاحدی
half-time	نیمه نخست