Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
semi mechanization
نیمه مکانیزه
Other Matches
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
mechanized force
نیروی مکانیزه
mechanizing
مکانیزه کردن
armored infantry
پیاده مکانیزه
anti menchanized defense
پدافند ضد مکانیزه
mechanized
یکان مکانیزه
mechanizes
مکانیزه کردن
mechanize
مکانیزه کردن
mechanising
مکانیزه کردن
mechanises
مکانیزه کردن
mechanization
مکانیزه کردن
mechanised
مکانیزه کردن
automating
مکانیزه کردن
automated
مکانیزه کردن
automate
مکانیزه کردن
automates
مکانیزه کردن
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
mechanized infantry
یکان پیاده مکانیزه
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
wire roll
نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
mid
نیمه
moiety
نیمه
part way
نیمه
division line
خط نیمه
stiffish
نیمه شق
half deck
نیمه پل
semis
نیمه
semi
نیمه
mid-
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
midnight
نیمه شب
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semireligious
نیمه مذهبی
nocturn
عبادت نیمه شب
semiterrestrial
نیمه خاکی
solid state
نیمه هادی
semitranslucent
نیمه کدر
semipublic
نیمه همگانی
semitranslucent
نیمه شفاف
semitransparent
نیمه شفاف
partial fixing
نیمه گیرداری
left heart
نیمه چپ قلب
semitropic
نیمه گرمسیری
midwatch
پاس نیمه شب
partially hearing
نیمه شنوا
half faced
نیمه کاره
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semivitrified
نیمه شیشهای
halvers
نیمه مشترک
shaly clay
رس نیمه بلوری
semiskilled
نیمه ماهر
midyear
نیمه سال
half way
نیمه راه
half tracked
نیمه شنی
semisolid
نیمه جامد
half time
نیمه بازی
semisynthetic
نیمه مصنوعی
half mast high
نیمه افراشته
semirigid
نیمه سخت
half loaded
سلاح نیمه پر
megrim
درد نیمه سر
partially sighted
نیمه بینا
semimobile
نیمه متحرک
semierect
نیمه قائم
semierect
نیمه ایستاده
semidomesticated
نیمه اهلی
semidome
نیمه گنبد
semidivine
نیمه خدا
semidivine
نیمه الهی
semidetached
نیمه مجزا
semicrystalline
نیمه بلورین
semicrystalline
نیمه متبلور
semiconscious
نیمه بیهوش
semiconscious
نیمه اگاه
semiconscious
نیمه هوشیار
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semifinal
نیمه نهایی
semiopaque
نیمه کدر
semilustrous
نیمه درخشنده
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
semilog
نیمه لگاریتمی
semiliquid
نیمه مایع
semilate
نیمه دیررس
semihard
نیمه محکم
semihard
نیمه سخت
semigloss
نیمه شفاف
semigloss
نیمه درخشان
semiofficial
نیمه رسمی
semiformal
نیمه رسمی
semifluid
نیمه ابکی
semifixed
نیمه ثابت
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonial
نیمه ازاد
semiparasitic
نیمه انگلی
semipermanent
نیمه جاودان
quasi convex
نیمه محدب
semiactive
نیمه فعال
quasi concave
نیمه مقعر
quasi commercial
نیمه بازرگانی
semipermeable
نیمه تراوا
quasi public
نیمه عمومی
quasi public
نیمه دولتی
quasi private
نیمه خصوصی
preconscious
نیمه هشیار
semiprivate
نیمه خصوصی
semiopaque
نیمه شفاف
second half
نیمه دوم
semi official
نیمه رسمی
semi literate
نیمه نویسا
semi independent
نیمه مستقل
semi conductor
نیمه هادی
semicivilized
نیمه متمدن
semicinductor
نیمه رسانا
semicinductor
نیمه هادی
semiautomatic
نیمه خودکار
semiarid
نیمه خشک
semiarboreal
نیمه درختی
semiaquatic
نیمه ابزی
semi trailer
نیمه یدک
semi skilled
نیمه ماهر
semipro
نیمه حرفهای
parboil
نیمه پختن
semis
نیمه تاحدی
aileron
نیمه سنتوری
subliminal
نیمه خوداگاه
subliminally
نیمه خوداگاه
draft
نیمه نهایی
aileron
نیمه لچکی
half
نیمه نخست
semi-conscious
نیمه هشیار
midway
نیمه راه
semi finals
نیمه نهایی
subconsciously
نیمه اگاه
subconsciously
نیمه هشیار
halfway
نیمه راه
semi
نیمه تاحدی
semi-conscious
نیمه بیهوش
parboiled
نیمه پختن
parboiling
نیمه پختن
parboils
نیمه پختن
half-mast
نیمه افراشتگی
midsummer
نیمه تابستان
half-mast
نیمه افراشتن
underemployed
نیمه کار
sub-tropical
نیمه حاره
inchoate
نیمه تمام
semi-precious
نیمه گرانبها
semi-precious
نیمه بهادار
partial
نیمه کامل
semi-final
نیمه نهایی
semi-conscious
در حال نیمه غش
subconscious
نیمه اگاه
half-timbered
نیمه چوبی
first half
نیمه نخست
subfossil
نیمه سنگواره
half-column
نیمه ستون
foreconscious
نیمه هشیاری
demigod
نیمه خدا
part-time
نیمه وقت
part time
نیمه وقت
subacute
نیمه حاد
subarid
نیمه خشک
subadult
نیمه بالغ
translucent
نیمه شفاف
half-time
نیمه نخست
half-bat
آجر نیمه
drafts
نیمه نهایی
before mid night
قبل از نیمه شب
dwarf wall
دیوار نیمه
drafted
نیمه نهایی
subsaline
نیمه شور
semi-finals
نیمه نهایی
subovate
نیمه بیضی
backcourt
نیمه دفاعی
subconscious
نیمه هشیار
brow ague
درد نیمه سر
the small hours
ساعات بعد از نیمه شب
p type semiconductor
نیمه هادی نوع "پی "
semiautonomous
نیمه خود مختار
seminomad
نیمه بیابان گرد
fair-weather friend
رفیق نیمه راهه
semiautomatic
نیمه خود کار
rats
رفیق نیمه راه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com