English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
metallic oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی
Search result with all words
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
Other Matches
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
solid state نیمه هادی
semicinductor نیمه هادی
semi conductor نیمه هادی
wire هادی فلزی نازک
wires هادی فلزی نازک
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
solid state cartridge کارتریج نیمه هادی
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
p type semiconductor نیمه هادی نوع "پی "
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
solid-state مربوط به وسایل نیمه هادی
integrate semiconductor circuit مدار نیمه هادی مجتمع
low gap semiconductor نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
randomly حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafers تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
transistors ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
wafer تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
transistor ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
random حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
photoresist فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumbo chip مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistors وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
transistor وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
silicon عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
led دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
silicon محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
lightest دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
fet Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
dtl Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
field emission پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
mask طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
masks طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
pnp transistor emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
varistor مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
p channel mos تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
mos روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
metal oxide semiconductor روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
zinc oxid اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
npn transistor طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
insulate مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductors خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductor خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
conductor rail ریل هادی شمش هادی
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
photoconductive هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
copper oxide اکسید مس
oxide اکسید
oxyde اکسید
oxides اکسید
benzophenone oxide بنزوفنون اکسید
caustic lime کلیسم اکسید
oxidation film قشر اکسید
oxidizer اکسید کننده
oxide skin پوسته اکسید
oxidant اکسید کننده
minium اکسید قرمز
burnt lime کلیسم اکسید
calx کلیسم اکسید
calcium oxide کلسیم اکسید
ytterbia ایتربیم اکسید
aluminum oxide اکسید الومینیوم
alumina اکسید الومینیوم
silica اکسید سیلیسیوم
carbon dioxide دی اکسید کربن
ytterbium oxide ایتربیم اکسید
acid oxide اکسید اسیدی
limes کلسیم اکسید
yttrium oxide ایتریم اکسید
refractory oxide اکسید دیرگداز
lime کلسیم اکسید
zirconium oxide زیرکونیم اکسید
dioxide دارای دو اکسید
copper oxide rectifier یکسوکننده مس- اکسید
refractory oxide اکسید نسوز
yttria ایتریم اکسید
zinc oxide اکسید روی
ferrous oxide اکسید فرو
zirconium dioxide زیرکونیم دو اکسید
zincite اکسید قرمز روی
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
spatalite اکسید قرمز روی
red zinc ore اکسید قرمز روی
oxidation coefficient ضریب اکسید شوندگی
tutty گرد اکسید دو زنگ
alumina گل پاک یا اکسید الومینیوم
ruby zinc اکسید قرمز روی
oxide skin قشر نازک اکسید
oxide coated cathode کاتد اکسید اندود
oxide cathode کاتد اکسید اندود
arsenic اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
oxymercuriation اکسید جیوه دار کردن
goethite اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
photochemical oxidant اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
oxide اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxides اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
mos نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
leading line خط هادی
conductors هادی
electric conductor هادی
ductile هادی
directorial هادی
lead هادی
leads هادی
cable هادی
guided هادی
conductor هادی
steerer هادی
guide هادی
directors هادی
guides هادی
director هادی
cabled هادی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
heat conductor هادی حرارت
electric conductor هادی برق
electric conductor هادی الکتریسیته
vascular tissue بافت هادی
wireway سیم هادی
lizard بند هادی
valve guide هادی سوپاپ
dredging ladder هادی سطل
directrix هادی خط راهنما
conductors سیم هادی
internal conductor سیم هادی
ideal conductor هادی ایده ال
superconducter مافوق هادی
guide flag پرچم هادی
guide bank دیوار هادی سد
superconductors فوق هادی
single core هادی تک رشتهای
duct لوله هادی
lizards بند هادی
single conductor هادی تک رشتهای
superconductor فوق هادی
twin conductor هادی دوبل
conductors هادی رسانا
leads کابل هادی
conducting staff ستاد هادی
lead کابل هادی
conductor resistance مقاومت هادی
lead غلاف هادی
director sight دوربین هادی
lead سبقت هادی
conductor rail شینه هادی
conductor current جریان هادی
conductive silver نقره هادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com