English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English Persian
subconscious نیمه هشیار
subconsciously نیمه هشیار
preconscious نیمه هشیار
semi-conscious نیمه هشیار
Search result with all words
subception ادراک نیمه هشیار
Other Matches
vigilante هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
vigilantes هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
conscious هشیار
on guard هشیار
sober ادم هشیار
wide-awake هشیار اگاه
soberly ادم هشیار
felt need نیاز هشیار
wary با ملاحظه هشیار
wide awake هشیار اگاه
wakeful هشیار گوش بزنگ
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
alerts اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerted اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alert اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
What soberness conceals drunkenness reveals. <proverb> آنچه هشیار پنهان مى کند,بوقت مستى همه بر ملا کند .
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight نیمه شب
part way نیمه
moiety نیمه
mid- نیمه
half deck نیمه پل
in noon of night در نیمه شب
mid نیمه
semis نیمه
semi نیمه
stiffish نیمه شق
division line خط نیمه
foreconscious نیمه هشیاری
semiformal نیمه رسمی
semiofficial نیمه رسمی
translucent نیمه شفاف
semigloss نیمه درخشان
semigloss نیمه شفاف
first half نیمه نخست
half-time نیمه نخست
semihard نیمه سخت
semifluid نیمه ابکی
left heart نیمه چپ قلب
semidomesticated نیمه اهلی
semierect نیمه ایستاده
semierect نیمه قائم
megrim درد نیمه سر
semifinal نیمه نهایی
half-column نیمه ستون
semifixed نیمه ثابت
semihard نیمه محکم
semilate نیمه دیررس
half loaded سلاح نیمه پر
part time نیمه وقت
semimobile نیمه متحرک
half faced نیمه کاره
part-time نیمه وقت
semiopaque نیمه شفاف
semiopaque نیمه کدر
half-bat آجر نیمه
semirigid نیمه سخت
half mast high نیمه افراشته
halvers نیمه مشترک
half way نیمه راه
semiliquid نیمه مایع
half tracked نیمه شنی
semilog نیمه لگاریتمی
half time نیمه بازی
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semilustrous نیمه درخشنده
midwatch پاس نیمه شب
semidome نیمه گنبد
semidivine نیمه خدا
second half نیمه دوم
semi conductor نیمه هادی
semi independent نیمه مستقل
quasi convex نیمه محدب
quasi concave نیمه مقعر
quasi commercial نیمه بازرگانی
semi literate نیمه نویسا
semi official نیمه رسمی
semicivilized نیمه متمدن
semicinductor نیمه هادی
semiarid نیمه خشک
semiarboreal نیمه درختی
semiaquatic نیمه ابزی
semiactive نیمه فعال
semi trailer نیمه یدک
semicinductor نیمه رسانا
semi skilled نیمه ماهر
quasi public نیمه عمومی
quasi public نیمه دولتی
semiconscious نیمه اگاه
semiconscious نیمه بیهوش
semicrystalline نیمه متبلور
semicrystalline نیمه بلورین
nocturn عبادت نیمه شب
semidetached نیمه مجزا
semidivine نیمه الهی
middle watch نگهبانی نیمه شب
semiconscious نیمه هوشیار
partial fixing نیمه گیرداری
quasi private نیمه خصوصی
midyear نیمه سال
semi mechanization نیمه مکانیزه
semicolonial نیمه ازاد
semicolonial نیمه مستعمره
semicolonialism نیمه مستعمراتی
partially sighted نیمه بینا
partially hearing نیمه شنوا
semiautomatic نیمه خودکار
inchoate نیمه تمام
subadult نیمه بالغ
subacute نیمه حاد
sub-tropical نیمه حاره
semi نیمه تاحدی
underemployed نیمه کار
semis نیمه تاحدی
subliminal نیمه خوداگاه
subliminally نیمه خوداگاه
solid state نیمه هادی
shaly clay رس نیمه بلوری
semivitrified نیمه شیشهای
midway نیمه راه
half نیمه نخست
subconsciously نیمه اگاه
subconscious نیمه اگاه
semitropic نیمه گرمسیری
subarid نیمه خشک
semi-precious نیمه گرانبها
midsummer نیمه تابستان
half-timbered نیمه چوبی
semi-conscious نیمه بیهوش
partial نیمه کامل
semi-conscious در حال نیمه غش
parboil نیمه پختن
parboiled نیمه پختن
parboiling نیمه پختن
parboils نیمه پختن
half-mast نیمه افراشتگی
half-mast نیمه افراشتن
semi-final نیمه نهایی
semi-precious نیمه بهادار
subsaline نیمه شور
subovate نیمه بیضی
subfossil نیمه سنگواره
semiparasitic نیمه انگلی
semisolid نیمه جامد
before mid night قبل از نیمه شب
drafts نیمه نهایی
semiskilled نیمه ماهر
drafted نیمه نهایی
draft نیمه نهایی
semireligious نیمه مذهبی
brow ague درد نیمه سر
aileron نیمه لچکی
semipublic نیمه همگانی
semipro نیمه حرفهای
demigod نیمه خدا
semiprivate نیمه خصوصی
semipermeable نیمه تراوا
dwarf wall دیوار نیمه
semipermanent نیمه جاودان
semisynthetic نیمه مصنوعی
semitranslucent نیمه کدر
backcourt نیمه دفاعی
semisynthetic نیمه ترکیبی
halfway نیمه راه
aileron نیمه سنتوری
semi-finals نیمه نهایی
semitranslucent نیمه شفاف
semiterrestrial نیمه خاکی
semi finals نیمه نهایی
semitransparent نیمه شفاف
subsaturated نیمه اشباع شده
half-timbering ساختمان نیمه چوبی
semi independent نیمه خود مختار
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
semipervious materials مصالح نیمه تراوا
demi-metope [نیمه چهارگوش افریز]
semipermeable materials مصالح نیمه تراوا
seminomad مردم نیمه چادرنشین
seminomad نیمه بیابان گرد
beauty sleep خواب پیش از نیمه شب
semifixed مهمات نیمه ثابت
halfway house منزل نیمه راه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com