Dictiornary-Farsi | نیمکت پیاده رو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
banquette	نیمکت پیاده رو


Other Matches

disembarkation	به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier	سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain	از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing	منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
squab	نیمکت
seated	نیمکت
couch	نیمکت
couched	نیمکت
benches	نیمکت
sofa	نیمکت
seats	نیمکت
thwart	نیمکت
seat	نیمکت
sofas	نیمکت
bench	نیمکت
thwarted	نیمکت
settee	نیمکت
pew	نیمکت
settees	نیمکت
couches	نیمکت
pews	نیمکت
landing group	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
bench	نیمکت گذاشتن
sofa-beds	نیمکت تختخوابی
bench	نیمکت ذخیره ها
park bench	نیمکت پارک
benches	نیمکت ذخیره ها
benches	نیمکت گذاشتن
davenport	نیمکت راحتی
stage	نیمکت اویزان
stages	نیمکت اویزان
garden bench	نیمکت باغ
sofa-bed	نیمکت تختخوابی
chaises longues	نوعی نیمکت دراز
circular bench	نیمکت گرد [دایره ای]
chaise longue	نوعی نیمکت دراز
to sit on the bench	روی نیمکت نشستن
cross bench	نیمکت بیطرفان در مجلس
backless bench	نیمکت [صندلی] بدون پشتی
couchettes	نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
tree bench [bench encircling a tree trunk]	نیمکت [دور تنه ] درخت
knife board	نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
sofas	نیمکت مبلی نرم وفنری
benchstool	نیمکت [صندلی] بدون پشتی
sofa-beds	نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
couchette	نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa	نیمکت مبلی نرم وفنری
sofa-bed	نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
overhauls	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
bench	روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
lounger	کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
benches	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
benches	روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
bench	تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
sawhorse	نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
bow-pew	[نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
interim overhaul	پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
double-back bench	نیمکت جفتی [پشت به پشت یا یک ردیفه]
side walk	پیاده رو
peripatetic	پیاده رو
sidewalk	پیاده رو
sidewalks	پیاده رو
on of	پیاده
walkways	پیاده رو
pignorate	پیاده
walkway	پیاده رو
pavement	پیاده رو
pedestrian	پیاده
pedestrians	پیاده
dismounted	پیاده
foot slogger	پیاده
foot infantry	پیاده
pedestrian bridge	پل پیاده رو
infantry	پیاده
footway	پیاده رو
pavements	پیاده رو
footpath	پیاده رو
footpaths	پیاده رو
infantry man	پیاده
impledge	پیاده
footer	پیاده رو
foot bank	پیاده رو
ganway	پل پیاده رو
foot bridge	پل پیاده رو
paths	پیاده رو
walked	پیاده رو
walk	پیاده رو
walks	پیاده رو
path	پیاده رو
afoot	پیاده
impledge	پیاده شطرنج
armored infantry	پیاده زرهی
promotion	ترفیع پیاده
promotions	ترفیع پیاده
mechanized	پیاده زرهی
hike	پیاده روی
hiked	پیاده روی
hikes	پیاده روی
infantry man	سرباز پیاده
implementation	پیاده سازی
armored infantry	پیاده مکانیزه
hump	پیاده روی
walkabout	مسافرت پیاده
walkabout	گردش پیاده
walkabouts	مسافرت پیاده
footbridge	پل پیاده روها
footbridge	پل پیاده روی
footbridges	پل پیاده روها
footbridges	پل پیاده روی
walkabouts	گردش پیاده
zebra crossing	خط عابر پیاده
zebra crossings	خط عابر پیاده
to walk . To go on foot.	پیاده رفتن
knight of the road	راهزن پیاده
foot passenger	مسافر پیاده
foot passenger	پیاده پا رهسپار
infantry	پیاده نظام
infantry	سرباز پیاده
dismantled	پیاده کردن
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
demodulation	پیاده کردن
footsoldier	سرباز پیاده
dismantle	پیاده کردن
foot slugger	سرباز پیاده
footpad	راهزن پیاده
ganger	مسافر پیاده
dismantles	پیاده کردن
pad	دزد پیاده
pads	دزد پیاده
grabby	سرباز پیاده
get down	پیاده شدن
dismantling	پیاده کردن
foot infantry	پیاده نظام
hiking	پیاده روی
take down	پیاده کردن
pignorate	پیاده شطرنج
to ride shanks's mare	پیاده رفتن
torero	گاوباز پیاده
pedestrianism	پیاده روی
alight	پیاده شدن
alighted	پیاده شدن
alights	پیاده شدن
disassemble	پیاده کردن
turnable foot bridge	پل پیاده رو گردان
kerb	حاشیه پیاده رو
kerb	جدول پیاده رو
kerbs	حاشیه پیاده رو
dismounts	پیاده کردن
to get off	پیاده شدن از
to go on foot	پیاده رفتن
skirmisher	پیاده نظام
to pad aroad	پیاده رفتن
dismount	پیاده کردن
demodulator	پیاده کننده
set down	پیاده کردن
to pad it	پیاده رفتن
dismounting	پیاده کردن
to pad the hoof	پیاده رفتن
rifle man	سرباز پیاده
regiment of f.	هنگ پیاده
kerbs	جدول پیاده رو
counterpawn	پیاده متقابل
unset	پیاده کردن
alighting	پیاده شدن
disembarkation	پیاده شدن
disembarking	پیاده کردن
disembarked	پیاده شدن
disembarked	پیاده کردن
on foot	به صورت پیاده
on foot	پای پیاده
dismantlement	پیاده کردن
disembark	پیاده شدن
disembark	پیاده کردن
humps	پیاده روی
humping	پیاده روی
pawning	پیاده شطرنج
pawned	پیاده شطرنج
pawns	پیاده شطرنج
wayfarer	مسافر پیاده
pawn	پیاده شطرنج
disembarking	پیاده شدن
wayfarers	مسافر پیاده
disembarks	پیاده کردن
disembarks	پیاده شدن
wayfaring	پیاده روی
dosmount command	فرمان پیاده کردن
dogface	سرباز پیاده نظام
at walking pace	با سرعت پیاده روی
drill marching	تمرین پیاده روی
disassembly	پیاده کردن موتور
deplane	از هواپیما پیاده شدن
in step	با سرعت پیاده روی
foot soldier	سرباز پیاده نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
system implementation	پیاده سازی سیستم
fee pawn	پیاده ازاد شطرنج