English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
Other Matches
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
line replacement یکان تعویض کننده یکان جبهه
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
swarmer تجمع کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
culler جمع اوری کننده
directors هدایت کننده
director هدایت کننده
staging unit یکان بارگیری کننده
using agency یکان استفاده کننده
requesting unit یکان درخواست کننده
requesting unit یکان تقاضا کننده
dredging ladder هدایت کننده سطل
guideway شیار هدایت کننده
directors هدایت کننده اتش
conducting staff ستاد هدایت کننده
directing staff ستاد هدایت کننده
ballistic director هدایت کننده بالیستیکی
bell's bund دیوار هدایت کننده اب
channelising island سکوی هدایت کننده
director هدایت کننده اتش
dominant user یکان مصرف کننده عمده
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
ortho director هدایت کننده به موقعیت ارتو
para director هدایت کننده به موقعیت پارا
meta director هدایت کننده به موقعیت متا
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
ortho para director هدایت کننده به موقعیتعای ارتو- پارا
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
armstrong سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
coax کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxing کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
recovering جمع اوری یکان
recovers جمع اوری یکان
recover جمع اوری یکان
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
cylinder baffles صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
rocketeer هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
quarter ditch نهری که اب جویهای کوچک را جمع اوری کرده و به کانال تخلیه هدایت میکند
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
vectored attacks تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenants یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenant یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
combat arms یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detail شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designation عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
proteranthy گل اوری قبل از برگ اوری
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
solver حل کننده
deletive حک کننده
mumbler من من کننده
attacking تک کننده
deflective کج کننده
mitigatory کم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com