English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
clara هدف موجود نیست
Search result with all words
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
voluntary manslaughter قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
Other Matches
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
handiest موجود
handy موجود
extant موجود
stocked موجود
handier موجود
stock موجود
available موجود
existing موجود
entities موجود
life موجود
disposal موجود
bound موجود
lives موجود
to the fore موجود
going موجود
on hand موجود
existent موجود
entity موجود
in store موجود
inesse موجود
to have in stock موجود داشتن
available goods کالاهای موجود
effective strength استعدادرزمی موجود
wight موجود زنده
biotype موجود همزیست
presenting موجود اماده
present موجود اماده
presented موجود اماده
presents موجود اماده
gremlin موجود وهمی
gremlins موجود وهمی
availability موجود بودن
ready money پول موجود
records available اطلاعات موجود
spot goods کالاهای موجود
fleet in being ناوگان موجود
existing circumstances شرایط موجود
to be there موجود بودن
real واقعی موجود
thing لباس موجود
status quo وضع موجود
available balance مانده موجود
inexistent غیر موجود
supermen موجود مافوق انسان
hemophile موجود خون دوست
hygroscopic moisture رطوبت موجود در هوا
being موجود زنده شخصیت
undertone ته صدا موجود در زمینه
superman موجود مافوق انسان
dermatome قسمت خارجی یک موجود
The root of exisiting differences. ریشه اختلافات موجود
microorganism موجود ذره بینی
organisms ترکیب موجود زنده
microorganisms موجود ذره بینی
organism ترکیب موجود زنده
polyembryony موجود چند جنینی
stock accounting حساب کالاهای موجود
preexistent ازلیت موجود از قبل
on hand وسایل موجود درانبار
nonentity چیز غیر موجود
nonentities چیز غیر موجود
all available تمام توپخانه موجود
built in موجود در داخل چیزی
biogenic موجد موجود زنده
back order اماد غیر موجود
uric موجود در ادرار پیشابی
available supply rate نواخت اماد موجود
virtual موجود بالقوه تقدیری
anaerobe موجود غیر هوازی
undertones ته صدا موجود در زمینه
water hardness [میزان املاح موجود در آب]
free موجود در دیسک یا حافظه
freed موجود در دیسک یا حافظه
freeing موجود در دیسک یا حافظه
extant نسخهء موجود و باقی
frees موجود در دیسک یا حافظه
menu لیستی از انتخابهای اولیه موجود
hypostasis موجود فرضی حالت تعلیق
taxis واکنش موجود زنده در برابرگرایش
hydrotaxis واکنش موجود زنده نسبت به اب
solute جسم حل شده موجود در محلول
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
ubiquitous همه جا حاضر موجود درهمه جا
latent اضافه ازفرفیت بار موجود
satyrs موجود نیمه انسان ونیمه بز
banshee موجود وهمی بشکل روح
humidity میزان بخار اب موجود درهوا
banshees موجود وهمی بشکل روح
satyr موجود نیمه انسان ونیمه بز
symbiont موجود زنده اجتمای یا همزی
humus موار الی موجود در خاک
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
menus لیستی از انتخابهای اولیه موجود
avaiiability موجود بودن بدرد خوردن
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
keratin ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
abiogenesis ایجاد موجود زنده از موادبی جان
addressability کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
armament جنگ افزار موجود روی وسیله
armaments جنگ افزار موجود روی وسیله
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
intravenously موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
sylph روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
zap حذف داده موجود در فضای کاری
halobiont موجود زیست کننده دراب شور
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
radicalism اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
nucleon پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
set up انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
preexist ازلی بودن قبلا موجود شدن
intravenous موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
aprFs-ski فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
backtab برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
net storage انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
To preserve the status quo . وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
fix تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
metabolism تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
terpene هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
genes عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
subject to being unsold فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
fixes تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
gene عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
metabolisms تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
prtsc کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
anticatalyst مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
proprioceptive تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
stenotherm موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
parabiosis برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
spellcheck بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
set up برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
analogues مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
analogue مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
drawbore کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
topology که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
analogue مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
ageing ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
fusible read only memory MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
analogues مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
infusionism اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
It's not new. نو نیست.
auxiliary نیست
auxiliaries نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com