Dictiornary-Farsi | هذیان گویی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]


Search result with all words

paranoia	جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
Other Matches

chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
delusion	هذیان
delusions	هذیان
delirium	هذیان
eviration	هذیان زن شدگی
maze	سرسام هذیان
mazes	سرسام هذیان
fragmentary delusion	هذیان پراکنده
illuminism	هذیان وحی
religious delusion	هذیان دینی
jimjams	هذیان الکلی
hallucinous	هذیان اور
sexual delusion	هذیان جنسی
mignon delusion	هذیان می نیون
paranoid delusion	هذیان پارانویایی
paraphrenia	هذیان زدگی
encapsulated delusion	هذیان منفک
dt's	هذیان الکلی
appersonation	هذیان همانندی
appersonification	هذیان همانندی
bizzare delusion	هذیان نامانوس
delusion of grandeur	هذیان عظمت
grandeur delusion	هذیان عظمت
amentia	حالت هذیان
delusion of jealousy	هذیان حسادت
delusion of negation	هذیان نفی
nihilistic delusion	هذیان نفی
expansive delusion	هذیان عظمت
delirium tremens	هذیان خمری
delusion of poverty	هذیان فقر
persecution delusion	هذیان گزند و اسیب
delusion of persecution	هذیان گزند و اسیب
delusion of reference	هذیان بخود بستن
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
delire a quatre	هذیان چهار نفری
hallucinate	هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated	هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinates	هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinating	هذیان گفتن اشتباه کردن
as thought	گویی
so to peaking	گویی
knop	گویی
free spokenness	رک گویی
candour	رک گویی
to stab in the back	بد گویی
ingenuousness	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
downrightness	رک گویی
soliloquies	تک گویی
soliloquy	تک گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
hypologia	کم گویی
one would say	گویی
plain speaking	رک گویی
scandal	بد گویی
pauciloquy	کم گویی
candor	رک گویی
scandals	بد گویی
word salad	اشفته گویی
wittiness	لطیفه گویی
verbalization	دراز گویی
tympany	گزافه گویی
waggery	بذله گویی
divination	غیب گویی
divagation	پریشان گویی
unreserve	بی پرده گویی
vituperation	ناسزا گویی
bullshit	گزافه گویی
ambage	ابهام گویی
tachylalia	شتابان گویی
wittiness	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
tachyphemia	شتابان گویی
echolalia	پژواک گویی
so to speak	چنانکه گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
polyphrasia	پریشان گویی
lallation	کودکانه گویی
logorrhea	پراکنده گویی
metonymy	به تقریب گویی
rodomontade	گزاف گویی
missatement	خلاف گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
rhodomontade	گزاف گویی
reticency	سکوت کم گویی
poeticism	شعر گویی
ranten	بیهوده گویی
polylogia	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
soliloquize	تک گویی کردن
echophrasia	پژواک گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
extemporization	بالبداهه گویی
facetiousness	بذله گویی
stilted speech	مطنطن گویی
free spokenness	ساده گویی
gratulation	تبریک گویی
prate	یاوه گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
iterance	باز گویی
pseudology	دروغ گویی
agitolalia	شتابان گویی
gossips	اراجیف بد گویی
ellipsis	بریده گویی
repetition	باز گویی
invective	ناسزا گویی
irony	وارونه گویی
incoherence	گسسته گویی
ironies	وارونه گویی
knobs	دستگیره گویی
knob	دستگیره گویی
contradictions	خلاف گویی
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
contradiction	خلاف گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossip	اراجیف بد گویی
knocks	بد گویی کردن از
disclosure	بی پرده گویی
disclosures	بی پرده گویی
knocked	بد گویی کردن از
overstatement	گزافه گویی
knock	بد گویی کردن از
gossiped	اراجیف بد گویی
revilement	ناسزا گویی
jests	بذله گویی
jest	بذله گویی
premonitions	شوم گویی
repetitions	باز گویی
restatement	باز گویی
reticence	سکوت کم گویی
jocose	بذله گویی
rant	بیهوده گویی
jocosely	بذله گویی
exaggeration	گزافه گویی
witticism	بذله گویی
leasing	دروغ گویی
cluttering	بریده گویی
rants	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
piffle	مهمل گویی
restatements	باز گویی
ranted	بیهوده گویی
witticisms	بذله گویی
overstatements	گزافه گویی
verbosity	اطناب گویی
exaggerate	گزافه گویی کردن
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
dotes	پرت گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
obsequiousness	تملق مزاج گویی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
bullshit	چرند گویی کردن
bounces	جست گزاف گویی
bounced	جست گزاف گویی
nattering	یاوه گویی کردن
natters	یاوه گویی کردن
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
effusively	چنانکه گویی بریزد
veridical	از روی حقیقت گویی
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
natter	یاوه گویی کردن
toucher	گویی که باجک برخوردکند
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
quirks	مزاجی تناقض گویی
bounce	جست گزاف گویی
quirk	مزاجی تناقض گویی
nattered	یاوه گویی کردن
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
divined	غیب گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
pleasantry	بذله گویی شوخی
divining rod	چوب غیب گویی
delirium	پرت گویی دیوانگی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
pleasantries	بذله گویی شوخی
hyperbolize	گزافه گویی کردن
forebode	پیش گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
divines	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن