English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
claustrophobia هراس از مکانهای بسته
Other Matches
agoraphobia هراس از مکانهای باز
claustrophilia میل به مکانهای بسته
training locations مکانهای آموزشی
agoraphobia ترس از مکانهای شلوغ
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
assembly نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
push down stack مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
clusters تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bombs تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
heaping مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
heap مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaps مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
cluster تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
phobia هراس
feeze هراس
funk هراس
alarmed هراس
alarmingly هراس
alarms هراس
alarm هراس
phobias هراس
undeterred <adj.> بی هراس
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
phobic reactions واکنشهای هراس
cuse of a مایه هراس
scaring هراس کردن
apprehension هراس دستگیری
alarum اشوب هراس
alarmism هراس افرینی
scares هراس کردن
dreaded <adj.> پر از احساس هراس
scared هراس کردن
apprehensions هراس دستگیری
feared هراس ترسیدن
fearing هراس ترسیدن
fears هراس ترسیدن
shocks هراس ناگهانی
scare هراس کردن
basophobia هراس از ایستادن
shocked هراس ناگهانی
shock هراس ناگهانی
fright هراس وحشت
frights هراس وحشت
Don't panic! هراس نکن!
fear هراس ترسیدن
xenoglossophobia هراس از زبانهای بیگانه
basophobia هراس ازراه رفتن
erythrophobia هراس از سرخ شدن
panic هراس وحشت زده کردن
panicked هراس وحشت زده کردن
panicking هراس وحشت زده کردن
amaxophobia هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
aichmophobia هراس از اشیای نوک تیز
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
selenodesy اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
apprehensiveness هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
to keep somebody in suspense <idiom> کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
solids بسته
fardel بسته
packets بسته
packaged بسته
shook بسته
fronted صف بسته
ice bound یخ بسته
strikebound بسته
packet بسته
grumous بسته
crossed cheque چک بسته
crossed chaque چک بسته
package بسته
interdependent به هم بسته
parcels بسته
pent بسته
jellied بسته
kit بسته
clotted بسته
imperforate بسته
barred بسته
kits بسته
datagram یچ بسته
packages بسته
pack box بسته
uncrossed بسته
trusser بسته
parcel بسته
curdy بسته
solid بسته
packed بسته ای
closed بسته
shutting بسته
pinioned کت بسته
shuts بسته
shut بسته
packs بسته
pack بسته
connected بسته
bundling بسته
bunged up بسته
bagful یک بسته
corked بسته
bundles بسته
stacked بسته
clotty بسته
logical یچ بسته
stack بسته
stacks بسته
bundle بسته
disk pack گروه بسته
closed game بازی بسته
blocked opening درگاه بسته
blind fold با چشم بسته
closed loop حلقه بسته
closed mind ذهن بسته
close column ستون بسته
dunnage بسته بندی
disk pack بسته دیسک
closed group گروه بسته
packages بسته بندی
gelidity بسته شدگی
closed area منطقه بسته
case numbers شماره بسته ها
grume خون بسته
homogamy زناشویی بسته
icebound یخ بند یخ بسته
shook بسته کردن
closed shop سیستم بسته
food packet بسته غذایی
flat pack بسته مسطح
bound charge بار بسته
closed file فایل بسته
bound electron الکترون بسته
box trail سهم بسته
packaged بسته بندی
closed fist مشت بسته
package بسته بندی
closed file ستون بسته
closed economy اقتصاد بسته
kits بسته لوازم
cruor خون بسته
assumed بخود بسته
coagulum خون بسته
blindfolded چشم بسته
blindfold چشم بسته
closed shops سیستم بسته
closed traverse پیمایش بسته
congealable بسته شدنی
coil of rope بسته طناب
tongue-tied زبان بسته
blindfolds چشم بسته
closed variation واریاسیون بسته
finite universe جهان بسته
blindfolding چشم بسته
closed circuits مدار بسته
closed subroutine زیرروال بسته
closed society جامعه بسته
kit بسته لوازم
aleatory بسته به بخت
closed universe جهان بسته
closed routine روال بسته
application package بسته کاربردی
disk pack گرده بسته
as the case may be بسته بمورد
closed system نظام بسته
closed circuit مدار بسته
dogs دفاع بسته
dogging دفاع بسته
closed system سازگان بسته
closed system سیستم بسته
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
dog دفاع بسته
closed network شبکه بسته
shut in personality شخصیت بسته
package holiday گشت بسته ای
all-expense tour گشت بسته ای
armfuls یک بغل یک بسته
armful یک بغل یک بسته
closures بسته شدن
closure بسته شدن
clogging بسته شدن
closed محرمانه بسته
shutting بسته شدن
shuts بسته شدن
shut بسته شدن
manacled <adj.> دست بسته
package tour گشت بسته ای
shutt down بسته شدن
survival pack بسته نجات
to shut down بسته شدن
tongue tied زبان بسته
packets بسته کوچک
packet بسته کوچک
young ice یخ تازه بسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com