Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
shock
هراس ناگهانی
shocked
هراس ناگهانی
shocks
هراس ناگهانی
Other Matches
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
funk
هراس
phobia
هراس
alarm
هراس
feeze
هراس
undeterred
<adj.>
بی هراس
phobias
هراس
alarmed
هراس
alarmingly
هراس
alarms
هراس
fright
هراس وحشت
frights
هراس وحشت
basophobia
هراس از ایستادن
fears
هراس ترسیدن
fearing
هراس ترسیدن
fear
هراس ترسیدن
feared
هراس ترسیدن
cuse of a
مایه هراس
dreaded
<adj.>
پر از احساس هراس
alarum
اشوب هراس
alarmism
هراس افرینی
phobic reactions
واکنشهای هراس
scare
هراس کردن
Don't panic!
هراس نکن!
scared
هراس کردن
scares
هراس کردن
scaring
هراس کردن
apprehension
هراس دستگیری
apprehensions
هراس دستگیری
claustrophobia
هراس از مکانهای بسته
basophobia
هراس ازراه رفتن
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
agoraphobia
هراس از مکانهای باز
erythrophobia
هراس از سرخ شدن
panicked
هراس وحشت زده کردن
panic
هراس وحشت زده کردن
amaxophobia
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
panicking
هراس وحشت زده کردن
aichmophobia
هراس از اشیای نوک تیز
apprehensiveness
هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
to keep somebody in suspense
<idiom>
کسی را در حالت هراس گذاشتن
[چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
precipitating
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
sudden
ناگهانی
snaps
ناگهانی
snapping
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
snap
ناگهانی
precipitate
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
snapped
ناگهانی
strike
تک ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
irruption
ایجاد ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
sudden death
مرگ ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
opportunity target
هدف ناگهانی
sudden-death
مرگ ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
switcheroo
تغییر ناگهانی
flick
تکان ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
sudden stoppage
توقف ناگهانی
flicks
تکان ناگهانی
flicking
تکان ناگهانی
saltus
انتقال ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
saltation
جنبش ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
supervention
اتفاق ناگهانی
peripeteia
تغییر ناگهانی
flicked
تکان ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
killing
توفیق ناگهانی
killings
توفیق ناگهانی
flare up
اشتعال ناگهانی
explosive
یورش ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
scream
ناگهانی گفتن
break down
سقوط ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
burst force
نیروی ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
detonation
انفجار ناگهانی
screams
ناگهانی گفتن
flare up
غضب ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
suddenly
بطور ناگهانی
clap
صدای ناگهانی
clapped
صدای ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
blow out
خروج ناگهانی
sorties
حمله ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
randomly
مسیر ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
screamed
ناگهانی گفتن
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
accidents
مصیبت ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
twitches
تکان ناگهانی
bump
تکان ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
crash
ورشکستگی ناگهانی
lunges
حمله ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
lunging
حمله ناگهانی
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
canvassed
حمله ناگهانی
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
sortie
حمله ناگهانی
random
مسیر ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
canvasses
حمله ناگهانی
canvassing
حمله ناگهانی
gust
باد ناگهانی
gusts
باد ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
twitches
انقباض ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
twitching
انقباض ناگهانی
boomed
ترقی ناگهانی
booming
ترقی ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
raid
حمله ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
raided
حمله ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
raiding
حمله ناگهانی
raids
حمله ناگهانی
catastrophe
بلای ناگهانی
catastrophes
بلای ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
to bolt
ناگهانی جهیدن
twitch
تکان ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
twitch
انقباض ناگهانی
twitched
تکان ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
twitched
انقباض ناگهانی
police raid
حمله ناگهانی پلیس
police raid
ورود ناگهانی پلیس
Yankee
ضربه ناگهانی وشدید
cataclysms
دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
to bolt
ناگهانی حرکت کردن
paroxysms
حمله ناگهانی مرض
round-up
ورود ناگهانی پلیس
cataclysms
تحولات ناگهانی وعمده
Yankees
ضربه ناگهانی وشدید
cataclysm
دگرگونیهای طبیعی ناگهانی
round-up
حمله ناگهانی پلیس
bust
[colloquial]
ورود ناگهانی پلیس
bust
[colloquial]
حمله ناگهانی پلیس
paroxysm
حمله ناگهانی مرض
aposiopesis
قطع ناگهانی سخن
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی کردن
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی کردن
hockey stop
نوعی ایست ناگهانی
inburst
استیلا حمله ناگهانی
inruption
استیلا حمله ناگهانی
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی کردن
kink
حمله ناگهانی پیچیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com