Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
English
Persian
whateer
هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
Search result with all words
whaterer
هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
Other Matches
whatsoe'er
هیچ هیچگونه هرقدر انچه هرانچه
what
هرچه انچه
with all speed
باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
i ran as quick as i could
هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
as ever
هرقدر
whatever
هرقدر
whatsoever
هیچگونه هرقدر
whatever
هرچه
so far forth as
هرچه
whatsoever
هرچه
come what may!
هرچه میخواهیدبشود
early as possible
هرچه زودتر
cypres
هرچه نزدیکتر
kalon
هرچه زیباست
the sooner the better
هرچه زودتربهتر
bethatari may
هرچه باداباد
as much as possible
هرچه میتوان
whatever
انچه
whatever
هر انچه
that which
انچه
as soon as possible
بزودی هرچه بیشتر
full drive
بسرعت هرچه تمامتر
full drive
باشتاب هرچه بیشتر
to a hair
بادقتی هرچه تمامتر
However much he tried .
هرچه سعی کرد
come what may!
هرچه بادا باد
to ride hell for leather
باتندی هرچه بیشترتاختن
at all adventures
هرچه پیش اید
at all hazard
هرچه بادا باد
At the top of ones voice .
با صدای هرچه بلند تر
as for as i know
انچه من میدانم
so far as
تا ان اندازه که انچه
i lent him what money i had
انچه پول ...
for aught i know
انچه من میدانم
for a iknow
انچه من می دانم
as far as i can see
انچه من می فهمم
oive such as you have
انچه که داریدبدهید
as far as in me lies
انچه از من بر می اید
let him do his worst
هرچه ازدستش برمیاید بکند
pot luck
هرچه دردیگ پیدا شود
pay the piper
هرچه پول میدهی اش میخوری
he sold the good ones
هرچه خوب داشت فروخت
All his belongings were stolen .
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
With utmost care.
با دقت تمام (هرچه تمامتر )
full pelt
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
more than needs
بیش از انچه بایسته
ties of friendship
انچه دوستی اقتضامیکند
he did his level best
انچه از دستش برامدکرد
pitcherful
انچه دریک سبوجابگیرد
penful
انچه در یک قلم جا گیرد
makefast
انچه قایق را به ان میبندند
purview of a book
انچه کتابی فرامیگیرد
the needful
انچه باید کرد
After all, she is your mother.
هرچه باشد بالاخره مادرت است.
whatsoever he doeth shall p
هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
soon ripe soon rotten
هرچه زود براید دیر نپاید
i lent him what money i had
هرچه پول داشتم به او وام دادم
come and take p luck with us
بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
so far as i can guess
انچه من میتوانم حدس بزنم
layered
انچه مربوط به لایه ها باشد
capful
انچه دریک کلاه جابگیرد
out of sight out of mind
از دل برود هر انچه از دیده برفت
do the necessary
انچه باید کرد بکنید
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
the requirements of the law
انچه درقانون قید شده
it purports that
انچه از این فهمیده میشوداین که .....
cartful
انچه دریک گاری جا بگیرد
my recollectio of it is
انچه من بیادمی اورم اینست
my sentiment toward him
انچه من راجع باواحساس میکنم
anticlimaxes
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
ventre a terre
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
penny worth
انچه برابر یک پنی میتوان خرید
the document purports that
انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
he undid what i had done
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
i paid his d. wages
مزد او را انچه لازم بود دادم
bound
انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
redefinable
انچه مجددا قابل تعریف است
what you see is what you get
انچه می بینید همان است که بدست می اورید
fortuitism
اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
findings
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
i speak under correction
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
finding
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
gibus
کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
i overpaid him for his work
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
fortuist
کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
nemo dat quod non habet
هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد
breach of trust
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
lapful
به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
halfpennyworth
انچه به نیم پنی خریده شود ارزش نیم پنی
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com