English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (7 milliseconds)
English Persian
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
Other Matches
limb هرکدام از طرفین کمان
limbs هرکدام از طرفین کمان
controvertist ردکننده
contracting parties طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
high contracting parties طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
apiece هرکدام
either pron هرکدام
face off spot هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
prop forward هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
paragraph three هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
face off circle هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
incursion تهاجم
inburst تهاجم
invasion تهاجم
invasions تهاجم
incursions تهاجم
assaulted تهاجم
assault تهاجم
inruption تهاجم
inroad تهاجم
irruption تهاجم
assaults تهاجم
tailback بک تهاجم
tailbacks بک تهاجم
offense تهاجم
phonotypy چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
anchor هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
fair game <idiom> موضوع تهاجم
invasion تهاجم استیلا
aggro تعدی و تهاجم
incursive تهاجم کننده
forays تهاجم تاراج
invasion تاراج تهاجم
invasions تهاجم استیلا
invasions تاراج تهاجم
offensively ازراه تهاجم
offense,etc تهاجم زیان
foray تهاجم تاراج
inbreak تهاجم تاراج
agression تجاوز تهاجم
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
offensiveness حالت تهاجم یا حمله
to interlock levers اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
forays تهاجم کردن بیغما بردن
foray تهاجم کردن بیغما بردن
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
hazards امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
checkpoint علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
extremes طرفین
parties طرفین
parties to a contract طرفین متعاهدین
contracting parties طرفین قرارداد
mutual agreement توافق طرفین
parties to the contract طرفین عقد
disposed flank طرفین باز
mutual concent تراضی طرفین
parties to a contract طرفین قرارداد
the contracting parties طرفین متعاهدین
the contracting parties طرفین متعاقدین
contracting parties طرفین متقاعدین
the litigants طرفین دعوی
side lights چراغهای طرفین ناو
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
cornering طرفین پایگاه اصلی
corners طرفین پایگاه اصلی
corner طرفین پایگاه اصلی
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
straddle split وضع باز پاها به طرفین
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
voluntary partition افراز با رضایت یا سازش طرفین
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
leeboard یکی از دو تخته طرفین کف قایق
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
sideline خطوط طرفین میدان بازی
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable. طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
blackguard سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
blackguards سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
equitable mortgage از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
parlementaire کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
re axtent تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
adjudicate تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
invading تهاجم کردن حمله کردن بر
invaded تهاجم کردن حمله کردن بر
invades تهاجم کردن حمله کردن بر
invade تهاجم کردن حمله کردن بر
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
wild cord تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
referees در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
referee در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
wager of battle نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
quasi contract عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
double coincidence of wants زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
demarkation line خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com