Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
jus postliminii
هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
Other Matches
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
in case
هرگاه
in the event that
هرگاه
if
چه هرگاه
whenever
هر زمان که هرگاه
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejected
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
close up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
penetration
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
thereupon
<adv.>
متعاقبا
thereat
<adv.>
متعاقبا
subsequently
<adv.>
متعاقبا
consequently
<adv.>
متعاقبا
at that
[at that provocation]
<adv.>
متعاقبا
whereby
<adv.>
متعاقبا
as a consequence
<adv.>
متعاقبا
hence
<adv.>
متعاقبا
in this wise
<adv.>
متعاقبا
in so far
<adv.>
متعاقبا
in this sense
<adv.>
متعاقبا
in this manner
<adv.>
متعاقبا
in this way
<adv.>
متعاقبا
therefore
<adv.>
متعاقبا
for this reason
<adv.>
متعاقبا
in consequence
<adv.>
متعاقبا
by implication
<adv.>
متعاقبا
as a result of this
<adv.>
متعاقبا
for that reason
<adv.>
متعاقبا
insofar
<adv.>
متعاقبا
in this vein
<adv.>
متعاقبا
in this respect
<adv.>
متعاقبا
as a result
<adv.>
متعاقبا
by impl
<adv.>
متعاقبا
subsequently
متعاقبا
thus
[therefore]
<adv.>
متعاقبا
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganises
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
mixd weave
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
nuncupative will
وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
provcation
در CL هرگاه برهیات منصفه ثابت شود که متهم در اثر فعل یا سخن یاهر دو تحریک شده باشدممکن است این موضوع باعث برائت متهم یا تجویز تخفیف بشود
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
things
اموال
chattels
اموال
cattles
اموال
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
property officer
افسر اموال
tangible property
اموال ملموس
tangible property
اموال عینی
distraint
توقیف اموال
stolen goods
اموال مسروقه
property book
دفتر اموال
separate estate
اموال شخصی زن
property voucher
سند اموال
real property
اموال غیرمنقول
assets
مال و اموال
financial property
اموال پولی
post property
اموال پادگان
post property
اموال پادگانی
inventory
صورت اموال
fungible
اموال مثلی
chattel
اموال منقول
personal property
اموال شخصی
capital assets
اموال سرمایهای
distrain
ضبط اموال
class i property
اموال طبقه 1
personalty
اموال شخصی
user
انتفاع از اموال
things in action
اموال دینی
state property
اموال عمومی
installation property
اموال قسمت
paraphernalia
اموال شخصی زن
users
انتفاع از اموال
class ii property
اموال طبقه 2
things in possession
اموال عینی
out flank
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
repel
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogeys
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
appropriation bill
صورت ضبط اموال
property of unknown ownership
اموال مجهول المالک
article of roup
اموال مورد حراج
offences against property
جرائم بر علیه اموال
priceable things
اموال یا اشیا قیمتی
sequestration
حکم توقیف اموال
inventory
فهرست اموال سیاهه
grand larceny
سرقت اموال پرقیمت
goods of perishable nature
اموال سریع الفساد
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
jus disponendi
حق واگذار کردن اموال
property officer
افسر ذیحساب اموال
fisc
اموال ضبط شده
replaceable thing
اموال یا اشیا مثلی
real estate broker
دلال اموال غیرمنقول
fixed property
اموال غیر منقول
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
foreign
توقیف اموال مدیون غایب
letters of marque
حکم ضبط اموال بیگانگان
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
foreign
توقیف اموال مدیون خارجی
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
accountable property officer's bond
دفتر افسر ذیحساب اموال
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
salvage
اموال نجات یافته از خطر
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
jus postliminii
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
salvages
اموال نجات یافته از خطر
simple design
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
proponent
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
proponents
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
occupancy
تملک اموال بلا صاحب متصرف
misappropriation of public property
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
real action
دعوی راجع به اموال غیر منقول
waveson
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
angary
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
praemunire
حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
property disposition
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
conscription of wealth
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
hotchpot
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
garnishment
اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
receivers
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
eminent domain
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
elegit
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
pounding
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
bill of attainder
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
deed
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
receiver
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
deeds
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
receivers
ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
real
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
hostile
دشمن
foeman
دشمن
adversary
دشمن
enemies
دشمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com