English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (3 milliseconds)
English Persian
ilka هریک
Other Matches
each هریک از
whichever هر کدام که هریک که
whichsoever هر کدام که هریک که
either one هریک ازدو
either هریک ازدوتا
apiece هرچیز هریک
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
canning هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
can هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
forewing هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
full rubber حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
stick هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
nereid هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
lightest هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
gammadion چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
rated power هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
light هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
to halve two timbers دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
metaprotein هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
lighted هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
dimples هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
Luddite هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddites هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
ballade قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
raids سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raiding سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raided سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com