Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
dimple
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimples
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
Other Matches
inlet
فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlets
فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
compensator
وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
i am afriad
برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
webbing
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
stalling
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stall
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
pull the pace
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
raiding
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raids
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raided
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
light-well
[حیاط کوچک برای عبور نور]
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
This position is much too small for me .
این سمت برای من خیلی کوچک است
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
trail bike
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
fowling piece
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
decelerate
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
ilka
هریک
each
هریک از
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
whichsoever
هر کدام که هریک که
either one
هریک ازدو
either
هریک ازدوتا
whichever
هر کدام که هریک که
apiece
هرچیز هریک
pockets
فرورفتگی
immersion
فرورفتگی
fossa
فرورفتگی
fovea
فرورفتگی
pocket
فرورفتگی
crater
فرورفتگی
howe
فرورفتگی
dip
فرورفتگی
dips
فرورفتگی
craters
فرورفتگی
downthrow
فرورفتگی
sinking
فرورفتگی
modular
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
blip
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
Dizlyk
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
microcontroller
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
denting
فرورفتگی در اثرضربه
fovea centralis
فرورفتگی مرکزی
dents
فرورفتگی در اثرضربه
dimply
دارای فرورفتگی
dented
فرورفتگی در اثرضربه
dent
فرورفتگی در اثرضربه
fossa
حفره فرورفتگی
concavity
تقعر فرورفتگی
bay
فرورفتگی دیوار
emboly
درهم فرورفتگی
capacitor
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
crunching
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
arctic basin
فرورفتگی قطبین زمین
crater
دهانه اتشفشان فرورفتگی
craters
دهانه اتشفشان فرورفتگی
corrosion pit
فرورفتگی در اثر خوردگی
umbilicus
فرورفتگی ناف مانند
hosel
فرورفتگی سر چوب گلف
dinge
فرورفتگی سطح گودکردن
notches
چوبخط زدن فرورفتگی
notch
چوبخط زدن فرورفتگی
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
business
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
businesses
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
sand trap
فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
full rubber
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
stick
هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
forewing
هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
to halve two timbers
دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
light
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
gammadion
چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
metaprotein
هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
lighted
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
nereid
هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
paging
روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
part
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
tune
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tunes
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
lady-chapel
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
inlaid work
[نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
L cache
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
abate
کاستن
to cut down
کاستن از
discounts
کاستن
to tone down
کاستن
decrease
کاستن
subrtraction
کاستن
decreased
کاستن
decreases
کاستن
to fine down
کاستن
discounting
کاستن
discounted
کاستن
discount
کاستن
subtract
کاستن
subtracting
کاستن
subtracts
کاستن
lessen
کاستن
lessened
کاستن
lessening
کاستن
lessens
کاستن
extenuatextent
کاستن
abated
کاستن
abating
کاستن
pare
کاستن
pared
کاستن
subtracted
کاستن
pares
کاستن
lightens
کاستن
lightening
کاستن
rebates
کاستن
rebate
کاستن
pull down
کاستن
abates
کاستن
lowers
کاستن از
lowering
کاستن از
lowered
کاستن از
lower
کاستن از
detract
کاستن
detracted
کاستن
detracting
کاستن
detracts
کاستن
lighten
کاستن
lightened
کاستن
draw off
کاستن
disquantity
کاستن
reduce
کاستن
reducing
کاستن
reduces
کاستن
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
diminishable
قابل کاستن
to currail expensee
از هزینه کاستن
softened
خوابانیدن کاستن
abirritate
ازحساسیت کاستن
softens
خوابانیدن کاستن
soften
خوابانیدن کاستن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com