Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
Other Matches
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
combined influence mine
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
unattached
منفرد
single
منفرد
solitaires
منفرد
solitaire
منفرد
singular
منفرد
isolate
منفرد کردن
individualization
منفرد سازی
single unit
یکان منفرد
isolating
منفرد کردن
isolates
منفرد کردن
odd electron
الکترون منفرد
singular point
نقطه منفرد
single shot
گلوله منفرد
isolated footings
شالودههای منفرد
sole arbitrator
داور منفرد
singular matrix
ماتریس منفرد
nonsingular matrix
ماتریس غیر منفرد
individual units
یکانهای منفرد یا مجزا
single in line memory module
مجموعه حافظه افزودنی منفرد
isolated pawn
پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
simm
مجموعه حافظه افزودنی منفرد
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
apostrophe
درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
apostrophes
درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
haplosis
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
thereof
متعلق به ان
dependent
متعلق
anaclitic
متعلق به
thereof=of that
متعلق به ان
appurtenant
متعلق
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
hempen
متعلق به شاهدانه
bridal
متعلق بعروس
hereof
متعلق باین
my
متعلق بمن
heraldic
متعلق به منادی
hypnic
متعلق بخواب
attached
مربوط متعلق
alary
متعلق به بال
our
متعلق بما
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
arcadian
متعلق به ارکاد
conventual
متعلق بخانقاه
chromic
متعلق به کرومیوم
adamic
متعلق به ادم
therof
متعلق بان
It belongs to him personally.
متعلق بشخص اوست
waterside
متعلق به کناردریا ساحل
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
archiepiscopal
متعلق به اسقف بزرگ
acromial
متعلق بنوک شانه
then
متعلق بان زمان
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
oversea
متعلق بماوراء دریاها
ci devant
متعلق بدوره سابق
government owned industries
صنایع متعلق بدولت
proprietary
متعلق به ملاک وابسته به مالک
stablemate
اسب مسابقه متعلق به یک گروه
epigraphic
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
non human
غیر متعلق به نژاد انسان
alar
متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
accipitrine
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
hostile
متعلق به دشمن خصومت امیز
non-human
غیر متعلق به نژاد انسان
lore
حیوانات
this house belong tome
این خانه متعلق بمن است
domains
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domain
اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
portfolio entry
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
quicquid plantatur solo , solo cedit
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
stray animals
حیوانات ضاله
venery
حیوانات شکارشونده
zoolatry
پرستش حیوانات
fauna
حیوانات یک اقلیم
rodentia
حیوانات قراضه
wildlife
حیوانات وحشی
home range
جایگاه حیوانات
dung
مدفوع حیوانات
bestiality
جماع با حیوانات
buggery with animals
جماع با حیوانات
zootomy
تشریح حیوانات
feedstuff
خوراک حیوانات
breeding
پرورش حیوانات
chit
توله حیوانات
chits
توله حیوانات
put away
<idiom>
کشتن حیوانات
foal
توله حیوانات
foals
توله حیوانات
domestic animals
حیوانات اهلی
private
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
privates
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
transmarine
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
extra atmospheric
متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
commoners
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
associated company
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
libraries
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
no man's land
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
common
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commonest
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
alpha pegasi
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
preatorian
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
bull
حیوانات نر بزرگ فرمان
zootechnical
وابسته به فن تربیت حیوانات
bulls
حیوانات نر بزرگ فرمان
woodnote
صدای حیوانات جنگل
make friends
<idiom>
رفاقت با حیوانات ومردم
forepaw
پنجه دست حیوانات
big game
شکار حیوانات بزرگ
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
pedication
عمل جنسی با حیوانات
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
encipher
تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
parkas
نیم تنه پوست حیوانات
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
acron
قسمت قدامی حیوانات بنددار
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
penning
حیوانات اغل خانه ییلاقی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
squamation
پوشش فلسی شکل حیوانات
pens
حیوانات اغل خانه ییلاقی
soilage
علف تازه علوفه حیوانات
penned
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen
حیوانات اغل خانه ییلاقی
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
zoomorphic
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
kame
تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
exuviae
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
home range
جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
beasts
حیوان
animals
حیوان
animal
حیوان
living creatuse
حیوان
beast
حیوان
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
veterinarian
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
forequarter
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
zoomorphism
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
veterinarians
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
reptile
حیوان خزنده
animalization
تبدیل به حیوان
bough
شانه حیوان
boughs
شانه حیوان
kittens
بچه حیوان
zoophily
حیوان خواهی
zoophilic
حیوان دوست
hilding
حیوان چموش
beast of burden
حیوان باربری
fries
حیوان نوزاد
kitten
بچه حیوان
zootheism
حیوان پرستی
frying
حیوان نوزاد
zoophobia
حیوان هراسی
zoophilous
حیوان دوست
brutes
جانور حیوان
lost animal
حیوان گمشده
lost animal
حیوان ضاله
zooparasite
حیوان انگل
zoophilia
حیوان خواهی
reptiles
حیوان خزنده
biped
حیوان دوپا
beastly
حیوان صفت
brute
جانور حیوان
pack animal
حیوان باربر
fry
حیوان نوزاد
brutes
حیوان صفت
spinal animal
حیوان نخاعی
maverick
حیوان بیصاحب
slick ear
حیوان بی گوش
mavericks
حیوان بیصاحب
bestiality
جماع با حیوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com