Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (9 milliseconds)
English
Persian
chiliad
هزار ساله
Search result with all words
bimillenary
دو هزار ساله
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenial
وابسته به دوره هزار ساله
millenium
دوره هزار ساله
millennial
جشن هزار ساله
Other Matches
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
quinquennial
پنج ساله دوره پنج ساله
milfoil
بومادران هزار برگ هزار برگ
vicennial
02 ساله
year-long
یک ساله
ten years old
ده ساله
sexennial
شش ساله
decennry
ده ساله
triennal
سه ساله
triennial
سه ساله
annuals
یک ساله
decades
01 ساله
annual
یک ساله
decade
01 ساله
septuagenarian
هفتاد ساله
perennial
همه ساله
quinquagenary
پنجاه ساله
tercentennial
سیصد ساله
octogenarian
هشتاد ساله
annually
همه ساله
octogenarians
هشتاد ساله
sorrel
گوزن نر سه ساله
perennials
همه ساله
centenarian
جشن صد ساله
septennial
هفت ساله
bicentenaries
دویست ساله
centenarians
جشن صد ساله
bicentenary
دویست ساله
annuallyy
هر ساله سالیانه
colt
اسب 3 یا 4 ساله
colts
اسب 3 یا 4 ساله
sexennium
دوره شش ساله
sepennial
هفت ساله
nonagenarian
نود ساله
octennial
هشت ساله
year-round
<idiom>
همه ساله
yearling
گیاه یک ساله
year by year
همه ساله
seventy
هفتاد ساله
tenant from year to year
مستاجر یک ساله
he is 0 years old
او ده ساله است
triennium
دوره سه ساله
seventies
هفتاد ساله
f.year old
پنج ساله
quinquagenarian
پنجاه ساله
quadrangena rian
چهل ساله
half yearly
نیم ساله
semiyearly
نیم ساله
mil
هزار
milleped
هزار پا
milliped
هزار پا
multiped
هزار پا
one thousand
یک هزار
per mil
در هزار
per mill
در هزار
per mill
در هر هزار
thousand
هزار
myriad
ده هزار
myriads
ده هزار
labyrinthine fret
هزار تو
ten thousand
ده هزار
million
هزار در هزار
thousandths
یک هزار
thousandth
یک هزار
thousands
هزار
millions
هزار در هزار
tercentenaries
سه قرن سیصد ساله
septennium
دوره هفت ساله
indiction
دوره پانزده ساله
strike it rich
<idiom>
یک شبه ره صد ساله رفتن
nursey race
مسابقه اسبهای 2 ساله
decade
دوره ده ساله دهدهی
decades
دوره ده ساله دهدهی
lustrum
دوره پنج ساله
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
nonagenarian
ادم نود ساله
mare
مادیان 4 ساله یا بیشتر
quadrangena rian
ادم چهل ساله
filly
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
septennate
دوره هفت ساله
bicentenaries
جشن دویست ساله
teens
نوجوان ده تا91 ساله
bicentenary
جشن دویست ساله
tercentenary
سه قرن سیصد ساله
fillies
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
octogenarian
وابسته به ادم 08 ساله
octogenarians
وابسته به ادم 08 ساله
bicentennials
جشن دویست ساله
quinquennium
دوره پنج ساله
maturity
مسابقه اسبهای 4 ساله
quinquagenary
شخص پنجاه ساله
bicentennial
جشن دویست ساله
annuallyy
همه ساله هر سال
quinquagenarian
شخص پنجاه ساله
mares
مادیان 4 ساله یا بیشتر
quinquenniad
دوره پنج ساله
spline
هزار خار
several thousands
چندین هزار
polypody
هزار پایی
myrialitre
ده هزار لیتر
thousand and one
هزار ویک
millepore
هزار سوراخ
milliard
هزار میلیون
myriagram
ده هزار گرم
myriametre
ده هزار متر
myriapoda
هزار پایان
myriameter
ده هزار متر
diplopodous
دارای هزار پا
grandest
هزار دلار
kilo
در معنای یک هزار
tonnes
هزار کیلوگرم
grander
هزار دلار
chiliad
هزار عدد
grand
هزار دلار
kilos
در معنای یک هزار
kilogrammes
هزار گرم
kilos
هزار گرم
kilos
معادل هزار
kilo
معادل هزار
kilogram
هزار گرم
tonne
هزار کیلوگرم
kilometers
هزار متر
kilometre
هزار متر
kilometres
هزار متر
millenniums
هزار سال
kilocycle
هزار چرخه
thou
یک هزار دلار
kilo
هزار گرم
millennia
هزار سال
millennium
هزار سال
kilograms
هزار گرم
sexagesimal
شصتم دوره شصت ساله
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
She must be at least 40.
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
a man in his forties
مرد چهل و خورده ساله
mother goose stakes
مسابقه کره مادیانهای سه ساله
men affifty and above
مردان پنجاه ساله به بالا
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
billionth
یک تقسیم بر هزار میلیون
two thousand tonner
کشتی دو هزار تنی
yarrow
بومادران هزار برگ
billionths
یک تقسیم بر هزار میلیون
hectares
ده هزار متر مربع
hectare
ده هزار متر مربع
kilohertz
هزار سیکل در یک ثانیه
kips
هزار دستورالعمل درثانیه
kilomegacycle
هزار میلیون چرخه
kilobaud
هزار بیت در ثانیه
Kbit
معادل هزار بایت
k
نشانه بیان یک هزار
omasum
هزار لاخئذقث خق ذثق
kilo
هزار بیت داده
metric ton
تن متریک یا تن هزار کیلویی
gigacycle
هزار میلیارد چرخه
kilos
هزار بیت داده
gigabyte
یک هزار میلیون بابت
g
در معنای یک هزار میلیون
To take ones leave .
هزار تومان کم آورده ام
derbies
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derby
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
I am inundated with work.
هزار جور کارسرم ریخته
This is only one instance out of many .
این یک مورداز هزار تا است
kilo
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilos
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
to die a thousand deaths
هزار مرگ و میر مردن
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال قیمت شد
one thousand guineas
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
pythiad
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
gigahertz
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
kilovoltage
نیروی برق برحسب هزار ولت
puff pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
it was valued at rials 000
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
gigaflop
یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
The losses run into hundreds of thousands.
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
puff paste
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
two thousands guineas
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
the hall seats one thousand
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
postmillenarian
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Analogical architecture
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
premillennial
وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
angstrom
واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
kiloton weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
oedipal
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
Kbyte
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
kilos
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
Grand Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grands Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com