Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
Other Matches
stevedores
بارگیری وباراندازی کردن
stevedore
بارگیری وباراندازی کردن
stevedores
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
lay day
روز بارگیری وباراندازی کشتی
drayage
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
wet storage
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
embarkation order
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
aggregate expenditures
هزینههای کل
government expenditures
هزینههای دولت
design costs
هزینههای طراحی
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
building costs
هزینههای ساختمان
material costs
هزینههای مواد
national expenditures
هزینههای ملی
bank charges
هزینههای بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
dock dues
هزینههای لنگرگاه
deferred charges
هزینههای انتقالی
personal outlays
هزینههای شخصی
anchor dues
هزینههای لنگر
joint costs
هزینههای مشترک
capital charges
هزینههای سرمایه
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
freight charges
هزینههای حمل
implicit costs
هزینههای ضمنی
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای ثابت
implicit costs
هزینههای نامرئی
incidental expenses
هزینههای واقعی
increasing cost
هزینههای فزاینده
financial expenses
هزینههای مالی
increasing cost
هزینههای صعودی
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
comparative costs
هزینههای نسبی
competition cost
هزینههای رقابتی
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
on costs
هزینههای غیرمستقیم
operational costs
هزینههای عملیاتی
sunk cost
هزینههای اضافی
overheads
هزینههای عمومی
overheads
هزینههای بالاسری
pilot charges
هزینههای راهنما
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
standard costs
هزینههای نرمال
prime costs
هزینههای اولیه
storage costs
هزینههای انبارداری
standard costs
هزینههای استاندارد
real costs
هزینههای واقعی
spillover costs
هزینههای خارجی
supplementary costs
هزینههای مکمل
supplementary costs
هزینههای اضافی
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead costs
هزینههای اضافی
selling costs
هزینههای فروش
overhead costs
هزینههای حاشیهای
overhead costs
هزینههای عمومی
transaction costs
هزینههای معاملاتی
cost category
هزینههای انجام شده
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
surcharges
درصد هزینههای اضافی
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
selling costs
هزینههای فروش کالا
avoidable costs
هزینههای قابل اجتناب
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
surcharge
درصد هزینههای اضافی
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
cost analysis
تجزیه تحلیل هزینههای کار
contango
هزینههای دیرکرد خرید سهم
unforeseen expenses
هزینههای پیش بینی نشده
life cycle costs
هزینههای دوره عمر یک محصول
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
analysis
یات هزینههای محصول جدید
secondary costs
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges
هزینههای حوض dock-dues : syn
correlation
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
well deck
پل بارگیری
material handling bridge
پل بارگیری
stowage
بارگیری
burdening
بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
charging
بارگیری
loading
بارگیری
shipping
بارگیری
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
loading diagram
دیاگرام بارگیری
bucket charging
بارگیری با سطل
loading point
نقطه بارگیری
loading rack
سکوی بارگیری
loading scale
مقیاس بارگیری
on berth
ناوحاضربه بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
loading site
محل بارگیری
bulk loading
بارگیری در مخازن
loading apron
نوار بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
loading facilities
وسایل بارگیری
line charging capacity
فرفیت بارگیری خط
line charging current
جریان بارگیری خط
loading chart
جدول بارگیری
load factor
ضریب بارگیری
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
load lines
علایم بارگیری
loading station
ایستگاه بارگیری
loading table
جدول بارگیری
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
point of loading
نقطه بارگیری
plimsol mark
علایم بارگیری
quays
سکوی بارگیری
quay
سکوی بارگیری
pallets
کفه بارگیری
plimsol mark
مارک بارگیری
pack saddle
زین بارگیری
pallete
کفه بارگیری
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
pre loading
بارگیری اولیه
loading time
زمان بارگیری
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
load
بارگیری مهمات
load
بارگیری کردن
load
فرفیت بارگیری
loads
بارگیری مهمات
loads
فرفیت بارگیری
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
pallet
کفه بارگیری
commercial loading
بارگیری تجارتی
stow
بارگیری کردن
stowed
بارگیری کردن
embarkation table
جدول بارگیری
stowing
بارگیری کردن
charging berth
اسکله بارگیری
stows
بارگیری کردن
charging wharf
اسکله بارگیری
frequency loading
بارگیری فرکانسی
laden
بارگیری شده
charging car
واگن بارگیری
charging crane
جرثقیل بارگیری
aprons
محوطه بارگیری
embarkation area
محوطه بارگیری
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
loads
بارگیری کردن
loading
فرفیت بارگیری
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
deadweight
تناژ بارگیری
download
بارگیری پایین
stowage
بارگیری و باراندازی
well deck
عرشه بارگیری
carburizing pot
فرف بارگیری
cargo net
تور بارگیری
apron
محوطه بارگیری
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
stevedores
متصدی بارگیری و تخلیه
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
ingot charging crane
جراثقال بارگیری شمش
bulk load method
روش بارگیری با بارقوال
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
cargo port
دریچه بارگیری ناو
cargo plan
طرح بارگیری ناو
initial program load
بارگیری برنامه اغازی
actual obligated space
محل یا جا در بارگیری دریایی
staging unit
یکان بارگیری کننده
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
stevedore
متصدی بارگیری و تخلیه
loading space
فضای قابل بارگیری
loading list
لیست بارگیری خودرو
loading plan
طرح بارگیری خودرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com