Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (6 milliseconds)
English
Persian
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
Other Matches
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای سرمایهای
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
aggregate expenditures
هزینههای کل
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
overhead costs
هزینههای اضافی
deferred charges
هزینههای انتقالی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
overhead costs
هزینههای عمومی
pilot charges
هزینههای راهنما
personal outlays
هزینههای شخصی
comparative costs
هزینههای نسبی
competition cost
هزینههای رقابتی
overhead costs
هزینههای بالاسری
design costs
هزینههای طراحی
increasing cost
هزینههای صعودی
increasing cost
هزینههای فزاینده
incidental expenses
هزینههای واقعی
implicit costs
هزینههای نامرئی
implicit costs
هزینههای ضمنی
government expenditures
هزینههای دولت
freight charges
هزینههای حمل
national expenditures
هزینههای ملی
fixed costs
هزینههای ثابت
financial expenses
هزینههای مالی
on costs
هزینههای غیرمستقیم
operational costs
هزینههای عملیاتی
dock dues
هزینههای لنگرگاه
joint costs
هزینههای مشترک
material costs
هزینههای مواد
prime costs
هزینههای اولیه
standard costs
هزینههای نرمال
storage costs
هزینههای انبارداری
sunk cost
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای مکمل
anchor dues
هزینههای لنگر
supplementary costs
هزینههای اضافی
building costs
هزینههای ساختمان
bank charges
هزینههای بانکی
bank charge
هزینههای بانکی
capital charges
هزینههای سرمایه
standard costs
هزینههای استاندارد
spillover costs
هزینههای خارجی
real costs
هزینههای واقعی
transaction costs
هزینههای معاملاتی
overheads
هزینههای بالاسری
overheads
هزینههای عمومی
selling costs
هزینههای فروش
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
surcharges
درصد هزینههای اضافی
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
avoidable costs
هزینههای قابل اجتناب
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
selling costs
هزینههای فروش کالا
cost category
هزینههای انجام شده
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
surcharge
درصد هزینههای اضافی
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
secondary costs
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
unforeseen expenses
هزینههای پیش بینی نشده
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
life cycle costs
هزینههای دوره عمر یک محصول
cost analysis
تجزیه تحلیل هزینههای کار
analysis
یات هزینههای محصول جدید
contango
هزینههای دیرکرد خرید سهم
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges
هزینههای حوض dock-dues : syn
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
correlation
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
capital budget
بودجه تاسیساتی
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
civil works
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
capital expenditure
مخارج سرمایهای
capital equipments
تجهیزات سرمایهای
capital gains
منافع سرمایهای
capital assistance
کمک سرمایهای
capital assets
اموال سرمایهای
capital asset
دارائی سرمایهای
capital budget
بودجه سرمایهای
capital expenditure
هزینه سرمایهای
capital goods
کالاهای سرمایهای
investment goods
کالاهای سرمایهای
capitalized value
ارزش سرمایهای
capitalized cost
هزینه سرمایهای
capital value
ارزش سرمایهای
capital share
سهم سرمایهای
producer goods
کالاهای سرمایهای
capital net worth
دارائی خالص سرمایهای
liquid capital
سرمایهای که پول نقد باشد
pools
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com