English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
government expenditures هزینههای دولت
Other Matches
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
aggregate expenditures هزینههای کل
financial expenses هزینههای مالی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
pilot charges هزینههای راهنما
standard costs هزینههای نرمال
personal outlays هزینههای شخصی
bank charges هزینههای بانکی
overhead costs هزینههای عمومی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
prime costs هزینههای اولیه
standard costs هزینههای استاندارد
spillover costs هزینههای خارجی
selling costs هزینههای فروش
real costs هزینههای واقعی
fixed costs هزینههای سرمایهای
implicit costs هزینههای ضمنی
fixed costs هزینههای ثابت
overheads هزینههای بالاسری
overheads هزینههای عمومی
overhead costs هزینههای حاشیهای
overhead costs هزینههای اضافی
overhead costs هزینههای بالاسری
capital outlays هزینههای تاسیساتی
material costs هزینههای مواد
comparative costs هزینههای نسبی
competition cost هزینههای رقابتی
consumption expenditures هزینههای مصرفی
deferred charges هزینههای انتقالی
joint costs هزینههای مشترک
increasing cost هزینههای فزاینده
increasing cost هزینههای صعودی
incidental expenses هزینههای واقعی
capital expenditures هزینههای سرمایهای
capital expenditure هزینههای سرمایهای
freight charges هزینههای حمل
anchor dues هزینههای لنگر
operational costs هزینههای عملیاتی
bank charge هزینههای بانکی
on costs هزینههای غیرمستقیم
national expenditures هزینههای ملی
building costs هزینههای ساختمان
implicit costs هزینههای نامرئی
capital charges هزینههای سرمایه
design costs هزینههای طراحی
sunk cost هزینههای اضافی
supplementary costs هزینههای اضافی
transaction costs هزینههای معاملاتی
dock dues هزینههای لنگرگاه
storage costs هزینههای انبارداری
supplementary costs هزینههای مکمل
handling charges هزینههای جابجایی کالا
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
cost category هزینههای انجام شده
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
recurring costs هزینههای تکرار شونده
surcharges درصد هزینههای اضافی
surcharge درصد هزینههای اضافی
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
selling costs هزینههای فروش کالا
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
analysis یات هزینههای محصول جدید
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
stated دولت
mammon دولت
stating دولت
state دولت
state- دولت
states دولت
governments دولت
power دولت
powered دولت
government دولت
respublica دولت
powers دولت
powering دولت
totaliarian state دولت توتالیتر
public officer [American E] کارمند دولت
public debt بدهی دولت
territory of state قلمرو دولت
civil servant [British E] کارمند دولت
the body politic ملت و دولت
pillars of the state ارکان دولت
the policy of the government رویه دولت
the policy of the government سیاست دولت
officer کارمند دولت
puppet government دولت پوشالی
public servant مستخدم دولت
head of the state رئیس دولت
government budget بودجه دولت
state budget بودجه دولت
state property دارائی دولت
quirinal دولت ایتالیا
official کارمند دولت
government stock سهام دولت
government treasury خزانه دولت
office-holders کارمند دولت
state government دولت مرکزی
vassal atate دولت پوشالی
govt government دولت
national state دولت ملی
mandatary دولت قیم
military government دولت نظامی
Whitehall دولت انگلیس
government department وزارتخانه دولت
war state دولت جنگی
independent state دولت مستقل
Warsaw دولت لهستان
Ottawa دولت کانادا
Downing Street دولت انگلیس
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
mafia دولت ستیزی
mafias دولت ستیزی
office-holder کارمند دولت
money bag دارایی دولت
loyalist دولت دوست
Kremlin دولت شوروی
loyalists دولت دوست
nation-states دولت ملی
chief of state رئیس دولت
cabinets هیات دولت
nation-state دولت ملی
enemy state دولت دشمن
stateless بی دولت بی وطن
buffer state دولت حایل
nation state دولت ملی
states دولت استان
ambassador ماموررسمی یک دولت
ambassadors ماموررسمی یک دولت
cabinet هیات دولت
stating دولت استان
state دولت استان
forfeit to the state ضبط دولت
stated دولت استان
state- دولت استان
non serverign acts اعمال تصدی دولت
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
office-holder صاحب منصب دولت
secret service money اعتبار سری دولت
office-holders صاحب منصب دولت
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
secret service دستگاه محرمانه دولت
bounties کمک اقتصادی دولت
federalist طرفدار دولت فدرال
protected state دولت تحت الحمایه
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
most favoured nation دولت کامله الوداد
welfare state دولت بهبود بخش
plateform اعلامیه سیاست دولت
vassal atate دولت دست نشانده
peculation دستبرد در مال دولت
federalism اصل دولت ائتلافی
secret services دستگاه محرمانه دولت
mandatory powers اختیارات دولت قیم
cabinets کابینه هیئت دولت
interpellate استیضاح کردن دولت
dependent state دولت غیر مستقل
family allowances کمک دولت به خانوارها
land grant زمین اعطایی دولت
subsidy کمک بلاعوض دولت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com