English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English Persian
capital expenditure هزینههای سرمایهای
capital expenditures هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای سرمایهای
Search result with all words
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
Other Matches
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
capital share سهم سرمایهای
capital expenditure مخارج سرمایهای
investment goods کالاهای سرمایهای
producer goods کالاهای سرمایهای
capital expenditure هزینه سرمایهای
capital goods کالاهای سرمایهای
capitalized value ارزش سرمایهای
capitalized cost هزینه سرمایهای
capital value ارزش سرمایهای
capital equipments تجهیزات سرمایهای
capital budget بودجه سرمایهای
capital assets اموال سرمایهای
capital assistance کمک سرمایهای
capital asset دارائی سرمایهای
capital gains منافع سرمایهای
capital net worth دارائی خالص سرمایهای
liquid capital سرمایهای که پول نقد باشد
pools سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
aggregate expenditures هزینههای کل
implicit costs هزینههای ضمنی
pilot charges هزینههای راهنما
government expenditures هزینههای دولت
freight charges هزینههای حمل
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
standard costs هزینههای نرمال
fixed costs هزینههای ثابت
financial expenses هزینههای مالی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
implicit costs هزینههای نامرئی
incidental expenses هزینههای واقعی
overhead costs هزینههای بالاسری
overhead costs هزینههای اضافی
operational costs هزینههای عملیاتی
on costs هزینههای غیرمستقیم
national expenditures هزینههای ملی
material costs هزینههای مواد
overhead costs هزینههای حاشیهای
overhead costs هزینههای عمومی
joint costs هزینههای مشترک
personal outlays هزینههای شخصی
increasing cost هزینههای صعودی
increasing cost هزینههای فزاینده
prime costs هزینههای اولیه
dock dues هزینههای لنگرگاه
comparative costs هزینههای نسبی
overheads هزینههای بالاسری
overheads هزینههای عمومی
capital outlays هزینههای تاسیساتی
anchor dues هزینههای لنگر
selling costs هزینههای فروش
bank charge هزینههای بانکی
bank charges هزینههای بانکی
supplementary costs هزینههای اضافی
building costs هزینههای ساختمان
competition cost هزینههای رقابتی
supplementary costs هزینههای مکمل
transaction costs هزینههای معاملاتی
real costs هزینههای واقعی
consumption expenditures هزینههای مصرفی
design costs هزینههای طراحی
deferred charges هزینههای انتقالی
spillover costs هزینههای خارجی
standard costs هزینههای استاندارد
storage costs هزینههای انبارداری
sunk cost هزینههای اضافی
capital charges هزینههای سرمایه
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
selling costs هزینههای فروش کالا
recurring costs هزینههای تکرار شونده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
surcharge درصد هزینههای اضافی
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
handling charges هزینههای جابجایی کالا
cost category هزینههای انجام شده
surcharges درصد هزینههای اضافی
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
analysis یات هزینههای محصول جدید
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com