English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
design costs هزینههای طراحی
Other Matches
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
cads طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
computer aided design طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
aggregate expenditures هزینههای کل
prime costs هزینههای اولیه
capital charges هزینههای سرمایه
on costs هزینههای غیرمستقیم
selling costs هزینههای فروش
spillover costs هزینههای خارجی
standard costs هزینههای استاندارد
capital expenditures هزینههای سرمایهای
operational costs هزینههای عملیاتی
real costs هزینههای واقعی
standard costs هزینههای نرمال
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
overhead costs هزینههای بالاسری
overhead costs هزینههای اضافی
overheads هزینههای عمومی
material costs هزینههای مواد
overheads هزینههای بالاسری
bank charge هزینههای بانکی
bank charges هزینههای بانکی
anchor dues هزینههای لنگر
overhead costs هزینههای عمومی
building costs هزینههای ساختمان
overhead costs هزینههای حاشیهای
national expenditures هزینههای ملی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
pilot charges هزینههای راهنما
capital expenditure هزینههای سرمایهای
consumption expenditures هزینههای مصرفی
freight charges هزینههای حمل
dock dues هزینههای لنگرگاه
transaction costs هزینههای معاملاتی
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
financial expenses هزینههای مالی
implicit costs هزینههای ضمنی
joint costs هزینههای مشترک
implicit costs هزینههای نامرئی
incidental expenses هزینههای واقعی
government expenditures هزینههای دولت
storage costs هزینههای انبارداری
capital outlays هزینههای تاسیساتی
personal outlays هزینههای شخصی
sunk cost هزینههای اضافی
supplementary costs هزینههای مکمل
supplementary costs هزینههای اضافی
comparative costs هزینههای نسبی
increasing cost هزینههای صعودی
competition cost هزینههای رقابتی
increasing cost هزینههای فزاینده
deferred charges هزینههای انتقالی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
surcharges درصد هزینههای اضافی
surcharge درصد هزینههای اضافی
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
cost category هزینههای انجام شده
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
recurring costs هزینههای تکرار شونده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
selling costs هزینههای فروش کالا
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
analysis یات هزینههای محصول جدید
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet ل طراحی
designs طراحی
design طراحی
planning طراحی
roughing طراحی
drafting machine خط کش طراحی
graphic fitting خط کش طراحی
designing طراحی
draughtsmanship طراحی
IAB ل طراحی
ichnography طراحی
architectonics طراحی
design objective هدف طراحی
drawing office دفتر طراحی
computer design طراحی کامپیوتری
designs طراحی کردن
designs طراحی محصولات
system design طراحی سیستم
design طراحی محصولات
design طراحی کردن
modular design طراحی پیمانهای
design and construction طراحی و ساخت
forms design طراحی فرم ها
environmental design طراحی محیطی
design aids وسائل طراحی
design automation خودکاری در طراحی
design cycle چرخه طراحی
design language زبان طراحی
sketches طراحی کلیات
designing حیله گر طراحی
logic design طراحی منطقی
logical design طراحی نطقی
logical design طراحی منطقی
sketch طراحی کلیات
sketched طراحی کلیات
landscape garden طراحی فضای سبز
batik طراحی روی پارچه
block design test ازمون طراحی با مکعبها
design automation طراحی به طور خودکار
batiks طراحی روی پارچه
topology طراحی ماشینهای شبکه
silk نخ ابریشم مخصوص طراحی
ergonomics علم طراحی ماشین
centralized design طراحی تمرکز یافته
structured design طراحی ساختار یافته
graphic arts هنر خط نویسی و طراحی
redesign طراحی مجدد کردن
crack stopper خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
graphic arts هنر طراحی ودکوراسیون
planography نقشه نگاری طراحی
foreground بخش نوشتاری یک طراحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
designs مشخصاتی برای طراحی یک محصول
pattern laying مین گذاری طراحی شده
engineering drawing طراحی و نقشه کشی مهندسی
Brownian [طراحی مناظر به سبک برنز]
kohs'block design test ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
ich nographic وابسته به طراحی و زمینه سازی
design مشخصاتی برای طراحی یک محصول
drawing هنر طراحی تابلو نقاشی
drawings هنر طراحی تابلو نقاشی
arras نقاشی طراحی قلاب دوزی
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
haute couturer موسسه طراحی لباس ومد بانوان
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
damascene-work [طراحی حجاری شده بر روی فلز]
ichnographic وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
cmos طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
primes خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
primed خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
knowledge طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
prime خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
c استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
tusche جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
home management software برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Dingbat نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
networking شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است
adhocism [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
programmers شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmer شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generations مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
blueprints کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
algorithmic language یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
blueprint کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
jobs ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
PowerBook گونه Laptop کامپیوتر Macintosh طراحی شده توسط Applecarp
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com