English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
English Persian
on costs هزینههای غیرمستقیم
Search result with all words
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
Other Matches
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
backstairs غیرمستقیم
roundabouts غیرمستقیم
roundabout غیرمستقیم
elenctic غیرمستقیم
out of straight غیرمستقیم
circuity غیرمستقیم
circuitous غیرمستقیم
indirect غیرمستقیم
indirect question پرسش غیرمستقیم
indirect materials مواد غیرمستقیم
indirect measurement سنجش غیرمستقیم
indirect operation عملکرد غیرمستقیم
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
indirect laying اتش غیرمستقیم
consequential damages خسارت غیرمستقیم
indirect labour کار غیرمستقیم
indirect knowledge معرفت غیرمستقیم
spot pass پاس غیرمستقیم
indirect expenses مخارج غیرمستقیم
indirect cost هزینه غیرمستقیم
indirect control کنترل غیرمستقیم
indirect proof برهان غیرمستقیم
insinuation دخول غیرمستقیم
indirectly بطور غیرمستقیم
mediately بطور غیرمستقیم
indirect taxation مالیات غیرمستقیم
indirect wave موج غیرمستقیم
indirect loading بارگذاری غیرمستقیم
at second hand بطور غیرمستقیم
indirect suggestion تلقین غیرمستقیم
excise duties مالیات غیرمستقیم
mitosis تسقیم غیرمستقیم
oblique question پرسش غیرمستقیم
transitive رابطه غیرمستقیم
indirect addressing نشان دهی غیرمستقیم
direct lighting روشن سازی غیرمستقیم
indirect control system سیستم کنترل غیرمستقیم
indirect light distribution پخش نور غیرمستقیم
indirect free kick ضربه ازاد غیرمستقیم
indirect quotable نقل قول غیرمستقیم
indirect release قطع کننده غیرمستقیم
indirect resistance furnace کوره مقاومتی غیرمستقیم
indirect transition عبور یا انتقال غیرمستقیم
indirect labour هزینه دستمزد غیرمستقیم
sinuous غیرمستقیم گمراه کننده
indirect induction heating گرمایش القایی غیرمستقیم
image arc furnace کوره قوس نوری غیرمستقیم
predicatively بطور غیرمستقیم در خبر جمله
karyokinesis تقسیم غیرمستقیم هسته سلول
bricole ضربه غیرمستقیم توپ یا گوی
aggregate expenditures هزینههای کل
to over hear any one سخنان کسی را بطور غیرمستقیم یا بدون میل اوشنیدن
supplementary costs هزینههای اضافی
supplementary costs هزینههای مکمل
bank charge هزینههای بانکی
bank charges هزینههای بانکی
overheads هزینههای بالاسری
personal outlays هزینههای شخصی
building costs هزینههای ساختمان
capital charges هزینههای سرمایه
capital expenditure هزینههای سرمایهای
capital expenditures هزینههای سرمایهای
capital outlays هزینههای تاسیساتی
anchor dues هزینههای لنگر
transaction costs هزینههای معاملاتی
prime costs هزینههای اولیه
overhead costs هزینههای بالاسری
overhead costs هزینههای اضافی
operational costs هزینههای عملیاتی
national expenditures هزینههای ملی
overheads هزینههای عمومی
material costs هزینههای مواد
overhead costs هزینههای حاشیهای
overhead costs هزینههای عمومی
joint costs هزینههای مشترک
sunk cost هزینههای اضافی
comparative costs هزینههای نسبی
competition cost هزینههای رقابتی
implicit costs هزینههای ضمنی
design costs هزینههای طراحی
real costs هزینههای واقعی
government expenditures هزینههای دولت
freight charges هزینههای حمل
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
financial expenses هزینههای مالی
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
dock dues هزینههای لنگرگاه
implicit costs هزینههای نامرئی
incidental expenses هزینههای واقعی
increasing cost هزینههای فزاینده
standard costs هزینههای استاندارد
spillover costs هزینههای خارجی
consumption expenditures هزینههای مصرفی
deferred charges هزینههای انتقالی
selling costs هزینههای فروش
storage costs هزینههای انبارداری
pilot charges هزینههای راهنما
increasing cost هزینههای صعودی
standard costs هزینههای نرمال
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
selling costs هزینههای فروش کالا
recurring costs هزینههای تکرار شونده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
surcharge درصد هزینههای اضافی
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
handling charges هزینههای جابجایی کالا
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
cost category هزینههای انجام شده
surcharges درصد هزینههای اضافی
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
analysis یات هزینههای محصول جدید
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com