English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
English Persian
transaction costs هزینههای معاملاتی
Other Matches
tangible costs هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
transaction motive انگیزه معاملاتی
hypothecate در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
transaction demand for money تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
aggregate expenditures هزینههای کل
material costs هزینههای مواد
national expenditures هزینههای ملی
on costs هزینههای غیرمستقیم
operational costs هزینههای عملیاتی
joint costs هزینههای مشترک
increasing cost هزینههای صعودی
freight charges هزینههای حمل
government expenditures هزینههای دولت
increasing cost هزینههای فزاینده
incidental expenses هزینههای واقعی
implicit costs هزینههای نامرئی
implicit costs هزینههای ضمنی
overhead costs هزینههای بالاسری
overhead costs هزینههای اضافی
overhead costs هزینههای حاشیهای
supplementary costs هزینههای مکمل
sunk cost هزینههای اضافی
storage costs هزینههای انبارداری
standard costs هزینههای نرمال
standard costs هزینههای استاندارد
spillover costs هزینههای خارجی
selling costs هزینههای فروش
real costs هزینههای واقعی
prime costs هزینههای اولیه
preliminary expenses هزینههای ابتدائی
preliminary expenses هزینههای مقدماتی
pilot charges هزینههای راهنما
personal outlays هزینههای شخصی
overhead costs هزینههای عمومی
supplementary costs هزینههای اضافی
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
building costs هزینههای ساختمان
deferred charges هزینههای انتقالی
overheads هزینههای عمومی
overheads هزینههای بالاسری
comparative costs هزینههای نسبی
capital outlays هزینههای تاسیساتی
design costs هزینههای طراحی
capital expenditures هزینههای سرمایهای
consumption expenditures هزینههای مصرفی
bank charges هزینههای بانکی
financial expenses هزینههای مالی
capital charges هزینههای سرمایه
bank charge هزینههای بانکی
capital expenditure هزینههای سرمایهای
dock dues هزینههای لنگرگاه
competition cost هزینههای رقابتی
anchor dues هزینههای لنگر
constant cost industry صنعت هزینههای ثابت
selling costs هزینههای فروش کالا
surcharge درصد هزینههای اضافی
avoidable costs هزینههای قابل اجتناب
cost category هزینههای انجام شده
unliquidated obligation هزینههای پرداخت نشده
handling charges هزینههای جابجایی کالا
surcharges درصد هزینههای اضافی
increasing cost industry صنایع با هزینههای افزایشی
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
loading participation in profits هزینههای مشارکت در سود
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
recurring costs هزینههای تکرار شونده
unforeseen expenses هزینههای پیش بینی نشده
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
analysis یات هزینههای محصول جدید
contango هزینههای دیرکرد خرید سهم
cost analysis تجزیه تحلیل هزینههای کار
life cycle costs هزینههای دوره عمر یک محصول
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
correlation جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
direct materials costs هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com