Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (12 milliseconds)
English
Persian
surcharge
هزینه اضافی
surcharges
هزینه اضافی
overcharge
هزینه اضافی
overcharged
هزینه اضافی
overcharges
هزینه اضافی
overcharging
هزینه اضافی
extra cost
هزینه اضافی
incremental cost
هزینه اضافی
poundage
هزینه اضافی
Search result with all words
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
overcharge
اضافی هزینه کردن
overcharged
اضافی هزینه کردن
overcharges
اضافی هزینه کردن
overcharging
اضافی هزینه کردن
accrued expenditures
هزینه های اضافی
I crossed out the extra expenses .
هزینه های اضافی را قلم زدم
additional costs
[expenses]
هزینه های اضافی
extra expenses
هزینه های اضافی
incremental cost
هزینه های اضافی
Other Matches
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
supplementary
اضافی
excesses
اضافی
accessional
اضافی
excess
اضافی
additional
اضافی
plus
اضافی
surplusage
اضافی
supplemantary
اضافی
de trop
اضافی
unduly
اضافی
paragogic
اضافی
surplus
اضافی
overflow
اضافی
overflowed
اضافی
surpluses
اضافی
floating
اضافی
overflows
اضافی
supernumerary
اضافی
redundant
اضافی
extension
اضافی
extensions
اضافی
accessing
اضافی
overtime
اضافی
relative
اضافی
accesses
اضافی
accessed
اضافی
access
اضافی
excess price
قیمت اضافی
redundant equation
معادله اضافی
excess pressure
فشار اضافی
beauty sleep
خواب اضافی
excess load
بار اضافی
shootoff
مسابقه اضافی
extra current
جریان اضافی
overload
بار اضافی
overloaded
بار اضافی
overloads
بار اضافی
excess supply
عرضه اضافی
excess stock
مواد اضافی
furthers
اضافی زائد
furthering
اضافی زائد
flab
گوشت اضافی
excess reserves
ذخائر اضافی
postiche
متن اضافی
further
اضافی زائد
excess profit
سود اضافی
furthered
اضافی زائد
slip sheet
صفحه اضافی
spill water
ابهای اضافی
surplus production
تولید اضافی
surcharges
مالیات اضافی
end cell
پیل اضافی
surcharge
نرخ اضافی
the intercalary month
ماه اضافی
surcharge
مالیات اضافی
days of grace
مهلت اضافی
surplus water
ابهای اضافی
surplus value
ارزش اضافی
supplementary
اضافی مکمل
barrage
وقت اضافی
barrages
وقت اضافی
sunk cost
هزینههای اضافی
excess length
طول اضافی
excess capacity
فرفیت اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
surplus material
ماده اضافی
regulating cell
پیل اضافی
surcharges
نرخ اضافی
surplus stock
موجودی اضافی
additional
<adj.>
مکمل اضافی
boostes pump
پمپ اضافی
addition record
رکورد اضافی
overtime
ساعات اضافی
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
auxiliary work
کارهای اضافی
extra premium
پاداش اضافی
extra time
وقت اضافی
over-
گذشته اضافی
overestimation
براورد اضافی
additional charges
اتهامات اضافی
additional charges
خرجهای اضافی
padding
متن اضافی
intercalary
اضافی افزوده
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
an a.chapter
یک باب اضافی
overtime
وقت اضافی
adscript
یادداشت اضافی
aditional service
سرویس اضافی
adduct
ترکیب اضافی
additional score
نمره اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
over
گذشته اضافی
bonuses
پرداخت اضافی
superimposed
اتش اضافی
overirrigation
ابیاری اضافی
extra duty
خدمت اضافی
surtax
مالیات اضافی
sudden-death
وقت اضافی
sudden death
وقت اضافی
overpayment
پرداخت اضافی
overhand knot
گره اضافی
bonus
پرداخت اضافی
extra period
وقت اضافی
overvoltage
ولتاژ اضافی
overhead costs
هزینههای اضافی
extra equipment
تجهیزات اضافی
cumulative evidence
قرائن یا مدارک اضافی
less than carload
وزن بار اضافی
surplus
اقلام اضافی و مازاد
extrasystole
ضربان اضافی قلب
motorcar accessories
لوازم اضافی اتومبیل
plusage
سرامد مقدار اضافی
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
jury sturt
پایه اضافی یا موقتی
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
excess meter
کنتور مصرف اضافی
supertax
مالیات بر درامد اضافی
supplements
تکمیل کننده اضافی
plussage
سرامد مقدار اضافی
supplementing
تکمیل کننده اضافی
supplemented
تکمیل کننده اضافی
supplement
تکمیل کننده اضافی
surtax
مالیات بر درامد اضافی
excess burden of taxation
بار اضافی مالیات
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
margins
زمان یا فضای اضافی
margin
زمان یا فضای اضافی
overflow
ابهای اضافی لبریزی
bonus
پرتاب پنالتی اضافی
surcharge
درصد هزینههای اضافی
acompaniment
تزئینات اضافی در ساختمان
overflows
ابهای اضافی لبریزی
extra-
فوق العاده اضافی
extra
فوق العاده اضافی
value added network
ارزش اضافی شبکه
additionally
بطور اضافی یا زائد
surcharges
درصد هزینههای اضافی
overflowed
ابهای اضافی لبریزی
extras
فوق العاده اضافی
third brush generator
دینام با زغال اضافی
terret or rit
حلقه یراق اضافی
additions
اسم اضافی ضمیمه
addition
اسم اضافی ضمیمه
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
bonuses
پرتاب پنالتی اضافی
third brush regulation
تنظیم با زغال اضافی
overcharging
قیمت اضافی غلو کردن
by-lines
کار یاشغل اضافی وزائد
surcharges
مبلغ جریمه نرخ اضافی
overcharge
قیمت اضافی غلو کردن
overcharges
قیمت اضافی غلو کردن
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
overcharged
قیمت اضافی غلو کردن
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
pillion seat
جای اضافی در موتور سیکلت
noncrew
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
spares
اقلام اضافی وسایل یدکی
overproduction
تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
additional protocol
مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
surcharge
مبلغ جریمه نرخ اضافی
There's no need to elaborate.
نیازی به توضیح اضافی نیست.
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
sullage
مواد اضافی فلزات مذاب
dropper fly
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
be a fifth wheel
<idiom>
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
floatation
اضافی بودن سطح سیال اماد
protection
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
imposition
[بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
metabit
بیت شناسایی اضافی برای هر کلمه داده
appendixes
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
working capital
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
blade
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
stickers
اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
appendix
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
excess stock
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
screed
شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
sticker
اهن اضافی نعل برای ممانعت از لغزیدن
gaps
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
gap
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
sidecars
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com