Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
operating cost
هزینه بهره برداری
Search result with all words
cost in use
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
Other Matches
gains
بهره برداری
gain
بهره برداری
utilization
بهره برداری
gained
بهره برداری
using
بهره برداری
usage
بهره برداری
exploitation
[utilization]
بهره برداری
exploitation
بهره برداری
operation
بهره برداری
utilisations
بهره برداری ها
utilizations
بهره برداری ها
usages
بهره برداری ها
utilisation
[British]
بهره برداری
tapped
بهره برداری کردن از
tapping
بهره برداری کردن از
maximum value
مقدار بهره برداری
royalties
حق بهره برداری از چیزی
royalty
حق بهره برداری از چیزی
emergency operation
بهره برداری اضطراری
tap
بهره برداری کردن از
exploits
بهره برداری کردن از
exploit
بهره برداری کردن از
utilizes
بهره برداری کردن
utilises
بهره برداری کردن
utilising
بهره برداری کردن
utilize
بهره برداری کردن
exploiting
بهره برداری کردن از
operating budget
بودجه بهره برداری
ready for use
اماده بهره برداری
utilizing
بهره برداری کردن
utilised
بهره برداری کردن
operational research
تحقیق درخصوص بهره برداری
escaped water
تلفات اب هنگام بهره برداری
agronomics
علم بهره برداری از زمین
integrated reservoir operation
بهره برداری توام از چندمخزن
water utilization project
پروژه بهره برداری از منابع اب
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
super imposed working load
بار مربوط به بهره برداری از بنا
tinpenny
حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
utilised
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
watershed management
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operated
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
عمل کردن بهره برداری کردن
operate
عمل کردن بهره برداری کردن
operates
عمل کردن بهره برداری کردن
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
diminishing marginal productivity
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
yielded
بهره
quotients
بهره
exploiter
بهره کش
yield
بهره
interest
بهره
portions
بهره
efficiency
بهره
portion
بهره
interests
بهره
quotient
بهره
efficient
بهره ور
exploiters
بهره کش
gained
بهره
yields
بهره
gain
بهره
gains
بهره
productive
بهره زا
exploited
بهره ده
divesting
بی بهره کردن
interest
بهره
[اقتصاد]
dispossessor
بی بهره سازنده
divests
بی بهره کردن
divested
بی بهره کردن
divest
بی بهره کردن
benefic
بهره بردار
rq
بهره تنفسی
efficiency
بهره وری
antenna gain
بهره انتن
cheap money
پول با بهره کم
resipatory quotient
بهره تنفسی
depriving
بی بهره کردن
deprives
بی بهره کردن
voltage gain
بهره ولتاژ
abuse
بهره کشی
at % interest
با بهره 21 درصد
abused
بهره کشی
transducer gain
بهره دگرسازی
abusing
بهره کشی
accrued interest
بهره متعلقه
advantage by illness
بهره بیماری
exploitation
بهره کشی
gavels
بهره غیرمجاز
gavel
بهره غیرمجاز
deprive
بی بهره کردن
lending rate
بهره - نزولپول
bank interest
بهره بانکی
optimising
بهره بردن
sweatshops
بهره کشخانه
sweatshop
بهره کشخانه
productivity
بهره وری
abuses
بهره کشی
loan interest
بهره وام
shares
بهره قسمت
lot
بهره قسمت
lot
بخش بهره
interest rate
نرخ بهره
interest
سودیا بهره
interests
سودیا بهره
passive debt
وام بی بهره
gains
بهره تقویت
shared
بهره قسمت
divestment
بی بهره سازی
deprival
بی بهره سازی
legal interest
بهره قانونی
economic rent
بهره مالکانه
divestiture
بی بهره سازی
laser gain
بهره لیزر
default interest
بهره معوق
exploitative character
منش بهره کش
exploited class
طبقه بهره ده
declaration of interest
اعلام بهره
exploiting class
طبقه بهره کش
factor payments
بهره وسود
share
بهره قسمت
gained
بهره تقویت
put out to interest
به بهره گذاشتن
rate of interest
نرخ بهره
interest for delay
بهره دیرکرد
compound interest
بهره مرکب
quantum yield
بهره کوانتومی
high interest
بهره گران
rat of interest
نرخ بهره
high interest
بهره سنگین
productive work
کار بهره زا
contango
بهره دیرکرد
pure interest
بهره خالص
economic rent
بهره اقتصادی
gain
بهره تقویت
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
i paid the debt plus interest
بدهی را با بهره ان دادم
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
high rate of interest
نرخ بالای بهره
high rate of interest
نرخ سنگین بهره
exploitation of labor
بهره کشی کارگر
beneficiaries
بهره بردار ذیحق
sweatshop
کارگاه بهره کشی
beneficiary
بهره بردار ذیحق
landuse
بهره وری از زمین
sweatshops
کارگاه بهره کشی
gains
سود بردن بهره
interest profit
عایدی حاصل از بهره
interest free loan
وام بدون بهره
interest rate per annum
نرخ بهره سالانه
it was sold at 0 year's p
بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
gained
سود بردن بهره
factor productivity
بهره دهی عوامل
infatute
ازخرد بی بهره کردن
enjoy
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoys
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
gain
سود بردن بهره
rate of yield
نرخ بهره موثر
average productivity
بهره دهی متوسط
prime rate
نرخ بهره پایه
per capita productivity
بهره وری سرانه
paranosis
بهره کشی از بیماری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com