Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
cost in use
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
Other Matches
operating cost
هزینه بهره برداری
gain
بهره برداری
exploitation
بهره برداری
using
بهره برداری
utilizations
بهره برداری ها
usage
بهره برداری
utilisations
بهره برداری ها
operation
بهره برداری
gained
بهره برداری
exploitation
[utilization]
بهره برداری
gains
بهره برداری
utilisation
[British]
بهره برداری
usages
بهره برداری ها
utilization
بهره برداری
utilises
بهره برداری کردن
ready for use
اماده بهره برداری
utilize
بهره برداری کردن
utilised
بهره برداری کردن
utilising
بهره برداری کردن
exploits
بهره برداری کردن از
exploit
بهره برداری کردن از
royalty
حق بهره برداری از چیزی
royalties
حق بهره برداری از چیزی
emergency operation
بهره برداری اضطراری
operating budget
بودجه بهره برداری
utilizing
بهره برداری کردن
tapping
بهره برداری کردن از
exploiting
بهره برداری کردن از
tapped
بهره برداری کردن از
tap
بهره برداری کردن از
maximum value
مقدار بهره برداری
utilizes
بهره برداری کردن
plant construction
ساختمان کارخانه
operational research
تحقیق درخصوص بهره برداری
escaped water
تلفات اب هنگام بهره برداری
water utilization project
پروژه بهره برداری از منابع اب
integrated reservoir operation
بهره برداری توام از چندمخزن
agronomics
علم بهره برداری از زمین
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
tinpenny
حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
super imposed working load
بار مربوط به بهره برداری از بنا
utilizing
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
blueprints
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint
تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
watershed management
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
cost of construction
هزینه ساختمان
construction costs
هزینه های ساختمان
arrentation
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operate
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
عمل کردن بهره برداری کردن
operated
عمل کردن بهره برداری کردن
operate
عمل کردن بهره برداری کردن
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
building system
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
usury
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
acquisitions
تملک
acquistion
تملک
acquisition
تملک
gaining ownership
تملک
holding
تملک
possession
تملک
appropriation
تملک
expropriates
از تملک در اوردن
expropriated
از تملک در اوردن
estate in remainder
تملک معلق
accession
تملک نماء
poss
مخفف تملک
expropriate
از تملک در اوردن
reebtry
تملک مجدد
demesne
تملک زمین
occupancy
تملک کننده
fee simple
حق تملک دائم
expropriating
از تملک در اوردن
repossession
تملک ثانوی
uti possidetis
تملک اراضی اشغالی
uti possidetis
تملک اراضی مفتوحه
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
occupancy
تملک اموال بلا صاحب متصرف
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
coach-house
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
block structure
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotundas
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
production
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
coveting
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covets
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
take possession of
متصرف شدن تصاحب کردن تملک کردن
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
diminishing marginal productivity
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
plant
کارخانه
shops
کارخانه
factories
کارخانه
plants
کارخانه
shopped
کارخانه
house work
کارخانه
shop
کارخانه
worked
کارخانه
work
کارخانه
manufactory
کارخانه
workplace
کارخانه
workplaces
کارخانه
factory-spun
نخ کارخانه ای
workhouse
کارخانه
workhouses
کارخانه
coopery
کارخانه
works
کارخانه
factory
کارخانه
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
electric plant
کارخانه برق
gasworks
کارخانه گاز
gas works
کارخانه گاز
installations
کارخانه نصب
plants
نبات کارخانه
fulling mill
کارخانه قصاری
installation
کارخانه نصب
works inspector
بازرس کارخانه
car factory
کارخانه خودروسازی
cast steel plant
کارخانه فولادریزی
cement plant
کارخانه سیمان
ex mill
تحویل در کارخانه
ex factory
تحویل در کارخانه
chimney stalk
دودکش کارخانه
manufacturing
کارخانه دار
mills
کارخانه نورد
mill
کارخانه نورد
packinghouse
کارخانه کنسروسازی
manufacturer
صاحب کارخانه
shedding
کارخانه سرپوشیده
sirenic
سوت کارخانه
studio
کارگاه کارخانه
studios
کارگاه کارخانه
shed
کارخانه سرپوشیده
factory chimney
دودکش کارخانه
packingplant
کارخانه کنسروسازی
industrialist
کارخانه دار
industrialists
کارخانه دار
sheds
کارخانه سرپوشیده
manufacturers
صاحب کارخانه
power house
کارخانه برق
ice plant
کارخانه یخ ساز
cotton mill
کارخانه نخ ریسی
lock out
تعطیل کارخانه
power station
کارخانه برق
spinning factory
کارخانه نخ ریسی
power stations
کارخانه برق
bookbindery
کارخانه صحافی
cotton factory
کارخانه نخ ریسی
brewery
کارخانه ابجوسازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com