Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
fluxway cost
هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
Other Matches
imagery exploitation
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
explorative
اکتشافی
exploratory
اکتشافی
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
patrol
کشتی اکتشافی
detection range
برد اکتشافی
probatory
ازمایشی اکتشافی
pilot ballon
بالون اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
heuristic
بحث اکتشافی
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
detection range
قدرت اکتشافی
heuristic method
روش اکتشافی
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
probative
ازمایشی اکتشافی
locator beacon
برج اکتشافی
patrols
کشتی اکتشافی
exploration
سیاحت اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
exploratory test hole
چاه اکتشافی
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
reconnoitred
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
safaris
سیاحت اکتشافی درافریقا
safari
سیاحت اکتشافی درافریقا
heuristic
کشف کننده اکتشافی
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
vedette
کشتی اکتشافی کوچک
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
lighterage
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
characteristic detection width
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
scouted
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
مدار خرج مدار باروت
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
exploratory hunting
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
purvey
تهیه
provision
تهیه
purveys
تهیه
procurement
تهیه
purveyed
تهیه
off hand
بی تهیه
purveying
تهیه
housing
تهیه جا
ministration
تهیه
seating
تهیه جا
counter preparation
ضد تهیه
preparations
تهیه
supplying
تهیه
supply
تهیه
preparation
تهیه
supplied
تهیه
afforded
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
provides
تهیه دیدن
weaponry
تهیه سلاح
suppliers
تهیه کننده
preparation
اتش تهیه
parasceve
روز تهیه
photo imagery
تهیه عکس
lighting feeder
تهیه روشنایی
affords
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
triplication
تهیه در سه نسخه
base development
تهیه پایگاه
provide
تهیه کردن
preparations
تهیه مقدمات
preparations
اتش تهیه
provision
تهیه کردن
preparation
تهیه و ارایش
preparation
تهیه مقدمات
preparations
تهیه و ارایش
vacuum-packed
تهیه شده
pitched
تهیه دیده
triplicity
تهیه در سه نسخه
provide
تهیه دیدن
afford
تهیه کردن
victualage
تهیه اذوقه
victual
تهیه اذوقه
data processing
تهیه و تولیداطلاعات
furtherance
تهیه وسایل
preparing
تهیه کردن
laid on
<past-p.>
تهیه شده
blend
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
placements
تهیه کار
data processing
تهیه اطلاعات
placement
تهیه شغل
cater
تهیه کردن
provided
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
counter preparation
تیر ضد تهیه
the preparation day
روز تهیه
prepare mortar
تهیه ملات
placements
تهیه شغل
provided
[that]
<conj.>
تهیه شده
appropriated
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
administer
تهیه کردن
preparation of food
تهیه خوراک
fabricator
تهیه کننده
preparation fire
اتش تهیه
preparation fire
تیر تهیه
prepare
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
placement
تهیه کار
catered
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
preparatorily
بعنوان تهیه
preparator
تهیه کننده
administers
تهیه کردن
preparation time
زمان تهیه
the water supply of tehran
تهیه اب تهران
procuring
تهیه کردن
to make provision
تهیه دیدن
procured
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
process
تهیه کردن
provisionment
تهیه خواربار
on the stocks
د رشرف تهیه
supplier
تهیه کننده
procure
تهیه کردن
purveyance
تهیه خواربار
supplied
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
to bargain for
تهیه دیدن
supplying
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
tabs
هزینه
cost
هزینه
outgo
هزینه
overall cost
هزینه کل
tab
هزینه
total cost
هزینه کل
outgoing
هزینه
tolls
هزینه
tolling
هزینه
toll
هزینه
voucher
هزینه
mise
هزینه
vouchers
هزینه
out goings
هزینه
disbursement
هزینه
outgoings
هزینه
expenditure
هزینه
cost expenditure
هزینه
expense
هزینه
goings-on
هزینه ها
levying
هزینه
levy
هزینه
levies
هزینه
levied
هزینه
charge
هزینه
outlay
هزینه
at someone expense
به هزینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com