English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
family expenditure هزینه خانواده
Other Matches
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
households خانواده
wife خانواده
ilk خانواده
clan خانواده
menage خانواده
clans خانواده
gens خانواده
household خانواده
family خانواده
families خانواده
patriarchs رئیس خانواده
gas family خانواده گاز
nuclear family خانواده هستهای
nuclear families خانواده هستهای
broken homes خانواده گسیخته
broken home خانواده گسیخته
royalty از خانواده سلطنتی
crustacean خانواده خرچنگ
crustaceans خانواده خرچنگ
royalties از خانواده سلطنتی
patriarch رئیس خانواده
home visit بازدید خانواده
goodman بزرگ خانواده
horseflesh خانواده اسب
strips موسس خانواده
patriarchate ریاست خانواده
the girls دخترهای یک خانواده
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
consanguine family خانواده هم خون
conjugal family خانواده زن و شوهری
computer family خانواده کامپیوتر
ecomania بیزاری از خانواده
clansman عضو خانواده
clannishness خانواده پرستی
sheik رئیس خانواده
type font خانواده حروف
to maintain one's family خانواده خود را
cruciferae خانواده چلیپاییان
crustacea خانواده خرچنگ
crustaceous خانواده خرچنگ
culex خانواده پشه
culicidae خانواده پشه
subfamily خانواده فرعی
turnicidae خانواده بلدرچین
turnix خانواده بلدرچین
citrus خانواده مرکبات
circuit family خانواده مداری
extended family خانواده گسترده
actinide series خانواده اکتینیدها
accipitres خانواده لاشخوران
family planning تنظیم خانواده
font family خانواده فونت
paterfamilias سالار خانواده
paterfamilias بزرگ خانواده
penates خدایان خانواده
patronymic family خانواده پدرنامی
apiaceae خانواده چتریان
arachnida خانواده کارتنه
family budget بودجه خانواده
zinnia خانواده گل اهاری
family law حقوق خانواده
family of computers خانواده کامپیوترها
batrachia خانواده غوکان
family structure ساخت خانواده
family therapy خانواده درمانی
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
familial مربوط به خانواده
member of a family عضو خانواده
nations خانواده طایفه
sheikh رئیس خانواده
sheikhs رئیس خانواده
sheiks رئیس خانواده
matronymic family خانواده مادرنامی
motorola 000 family خانواده موتورولا
matriarchs رئیسه خانواده
matriarch رئیسه خانواده
family doctor پزشک خانواده
lanthanide series خانواده لانتانیدها
mustelidea خانواده سمور
family doctors پزشک خانواده
nation خانواده طایفه
acalephe خانواده گزنه دریایی
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
viverrine خانواده گربه زباد
mangrove خانواده شاه پسند
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
cetaceous وابسته به خانواده بال
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
mangroves خانواده شاه پسند
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
salicaceous وابسته به خانواده بید
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
family planning برنامه ریزی خانواده
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
acarina خانواده کرم جرب
cycas گیاه از خانواده سیکاس
royalties اعضای خانواده سلطنتی
royalty اعضای خانواده سلطنتی
family size تعداد افراد خانواده
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
family man مرد خانواده - دوست
family men مرد خانواده - دوست
materfamilas مادر خانواده کدبانو
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
crocodilian وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
cimex سرخک خانواده ساس وسرخک
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
clannishly مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
to provide for one's family خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
A curse has been laid on the family . خانواده لعنت شده یی است
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
convolvulaceous وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
gadoid وابسته به خانواده ماهی روغن
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
vestal روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
koala کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
sequoia سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . مادر بزرگمان مرد خانواده است
ferula خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
maccabees خانواده میهن پرستان مکابی یهود
Generosity runs in the family. سخاوت دراین خانواده ارثی است
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
one of the most respected families یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
albatross یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
paulownia جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
He did it for the sake of his family . محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
rush بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatrosses یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
fagaceous وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
There seems to be a jinx on that family. به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
geometrid خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistors معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistor معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
at someone expense به هزینه
at the expence of به هزینه
overhead expenses به هزینه
battels هزینه
tabs هزینه
levying هزینه
benefit cost analysis هزینه
tab هزینه
tolls هزینه
cost benefit ratio هزینه
expenditures هزینه ها
outlays هزینه
out goings هزینه
outlay هزینه
overall cost هزینه کل
expenditure هزینه
total cost هزینه کل
outgo هزینه
levied هزینه
levies هزینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com