English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
user cost of capital هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
Other Matches
representative firm بنگاه تولیدی نمونه
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
margin cost مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
cost of capital هزینه سرمایه
capital cost هزینه سرمایه
investment cost هزینه سرمایه گذاری
rate of return over cost نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
current asset cycle زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
Klamath نام کد برای گونه کم هزینه پردازنده Intel pention
personal ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
burse بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
to boondoggle [American English] پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
keystroke شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
connects هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
cut corners <idiom> [زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
output تولیدی
outputs تولیدی
productive تولیدی
progenitive تولیدی
counterproductive ضد تولیدی
generative تولیدی
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
feasibility بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
financier سرمایه دار سرمایه گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
productive capacity فرفیت تولیدی
productive work کار تولیدی
business goods کالای تولیدی
productive sector بخش تولیدی
producer goods کالاهای تولیدی
producer's goods مواد تولیدی
manufactoring plant کارخانه تولیدی
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
generation data set مجموعه دادههای تولیدی
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
atomistic society واحدهای کوچک تولیدی
producer price index شاخص قیمت تولیدی
government enterprise موسسات تولیدی دولتی
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
institutes بنگاه
institution بنگاه
institute بنگاه
concern بنگاه
business بنگاه
establishments بنگاه
corporation بنگاه
corporations بنگاه
instituting بنگاه
establishment بنگاه
concerns بنگاه
businesses بنگاه
firm بنگاه
firmer بنگاه
instituted بنگاه
firms بنگاه
firmest بنگاه
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
instituting بنداد بنگاه
enterprises بنگاه اقتصادی
carpooling center [American E] بنگاه همسفری
instituted بنداد بنگاه
exchange service بنگاه معاوضه
mont de piete بنگاه رهنی
state enterprise بنگاه دولتی
competitive firm بنگاه رقابتی
institutes بنداد بنگاه
business enterprise بنگاه بازرگانی
business enterprise بنگاه تجاری
hydropath establishment بنگاه اب درمانی
enterprise بنگاه اقتصادی
hydrotherapeutic بنگاه اب درمانی
head-hunters بنگاه کاریاب
serviced بنگاه سرویس
pawnshop بنگاه رهنی
industrial concern بنگاه صنعتی
news agency بنگاه خبرگزاری
news agencies بنگاه خبرگزاری
head-hunter بنگاه کاریاب
service بنگاه سرویس
pawnbroker بنگاه رهنی
pawnbrokers بنگاه رهنی
institute بنداد بنگاه
foundation بنیان بنگاه
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
pawnbroker دلال در بنگاه رهنی
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
nonprofit firm بنگاه غیر انتفاعی
pawnbrokers دلال در بنگاه رهنی
real estate agency بنگاه معاملات املاک
institution اصل حقوقی بنگاه
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
settlements حل و فصل توافق بنگاه
settlement حل و فصل توافق بنگاه
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
outclearing فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
hacienda بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
open shop بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
BBC مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
expansion path مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
elasticity of factor substitution کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
capital سرمایه
capital intensive سرمایه بر
turn over سرمایه
equities سرمایه
equity سرمایه
asset سرمایه
fund سرمایه
funded سرمایه
capital intensive سرمایه طلب
capital inflow ورود سرمایه
capital in cash سرمایه نقدی
capital fund وجوه سرمایه
invested سرمایه گذاشتن
flight of capital مهاجرت سرمایه
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
financing سرمایه گذاری
capital creation ایجاد سرمایه
reserve fund سرمایه احتیاطی
floating capital سرمایه متحرک
capital depreciation استهلاک سرمایه
capital exports صادرات سرمایه
capital flight فرار سرمایه
capital flow جریان سرمایه
capital flow انتقال سرمایه
capital formation تشکیل سرمایه
accumulation of capital انباشت سرمایه
accumulation of capital تراکم سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
out flow of capital خروج سرمایه
replacement capital سرمایه جانشینی
capital paid in ذخیره سرمایه
replacement capital سرمایه جایگزینی
capital requirement نیاز سرمایه
fixed property سرمایه ثابت
capital reserve ذخیره سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
capital stock حجم سرمایه
capital structure ساخت سرمایه
capital structure بنیان سرمایه
capital market بازار سرمایه
enterprise سرمایه گذاری
accumulated capital سرمایه متراکم
real capital سرمایه واقعی
capital levy مالیات بر سرمایه
trust fund سرمایه امانی
capital liability بدهی سرمایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com