English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
cost to entry هزینه ورود
Other Matches
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
entry ورود
infare ورود
import ورود
imported ورود
ingression ورود
ingress ورود
arrivals ورود
importing ورود
re-entry ورود
re entry ورود
entrance fee حق ورود
entrance fees حق ورود
arrival ورود
entrance ورود
entranced ورود
entrances ورود
entrancing ورود
inning ورود
introgression ورود
introit ورود
induction ورود
inductions ورود
accession ورود
right of entry حق ورود
admitance ورود
arr ورود
entree ورود
appulse ورود
air inclusion ورود هوا
importation ورود
data import ورود داده
entree اجازهء ورود
entry point نقطه ورود
entry side جهت ورود
admittance ورود دخول
capital inflow ورود سرمایه
arrival hall سالن ورود
ease of entry سهولت ورود
reebtry ورود مجدد
entering angle زاویه ورود
homecoming ورود بخانه
homecomings ورود بخانه
due in در شرف ورود
first in first out بترتیب ورود
data insertion ورود داده ها
energy intake ورود انرژی
initation ورود بعضویت
landing ورود به خشکی
landings ورود بخشکی
landings ورود به خشکی
inlet ورود دخول
inlets ورود دخول
house warming جشن ورود
port of entry بندرمحل ورود
first in first out به ترتیب ورود
landfall ورود بخشکی
landfalls ورود بخشکی
free entrance ورود مجانی
forcible entry ورود عدوانی
house-warming جشن ورود
on arrival هنگام ورود
importing مفهوم ورود
receipt statement اعلامیه ورود
tardiness تاخیر ورود
import مفهوم ورود
arrival rate نرخ ورود
imported مفهوم ورود
approach ramp فرازای ورود
landing ورود بخشکی
house-warmings جشن ورود
fifo به ترتیب ورود
acetylation ورود ریشهء
when entering هنگام ورود
inlet time زمان ورود
arrival hall سالن ورود
influx ورود هجوم
log in sequrity ایمنی ورود
entry ورود راهرو
landding ورود بخشکی
input of current ورود جریان
tokens بلیط ورود
advent ظهور و ورود
tokens اجازه ورود
landfall n ورود بخشکی
intrant ورود رسمی
token بلیط ورود
admissions اجازهء ورود
admission اجازهء ورود
influxes ورود هجوم
intervance of third party ورود ثالث
token اجازه ورود
ingress حق دخول اجازه ورود
inflow of foreign funds ورود وجوه خارجی
visa اجازه ورود به کشوربیگانه
inflow of labor جریان ورود کارگر
infare مهمانی بمناسبت ورود
round-up ورود ناگهانی پلیس
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
law of prior entry قانون تقدم ورود
gangplanks تخته ورود به ناو
gold import point نقطه ورود طلا
visas اجازه ورود به کشوربیگانه
last in first out بترتیب عکس ورود
last in first out به ترتیب عکس ورود
lifo به ترتیب عکس ورود
coast in point نقطه ورود به ساحل
clearance inwards مجوز ورود کشتی
let someone through اجازه ورود دادن
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
entry plan طرح ورود به بندر
gates وسایل ورود ورودیه
gate وسایل ورود ورودیه
barrier to entry منع ورود به صنعت
gangplank تخته ورود به ناو
school readiness امادگی ورود به مدرسه
nonjoinder عدم ورود در دعوا
entranced حق ورود دروازهء دخول
entranced ورودیه اجازه ورود
entrance حق ورود دروازهء دخول
raids ورود ناگهانی پلیس
entrance ورودیه اجازه ورود
hail اعلام ورود کردن
hailed اعلام ورود کردن
raiding ورود ناگهانی پلیس
hailing اعلام ورود کردن
raided ورود ناگهانی پلیس
raid ورود ناگهانی پلیس
hails اعلام ورود کردن
police raid ورود ناگهانی پلیس
entrances ورودیه اجازه ورود
entrances حق ورود دروازهء دخول
search warrant حکم بازرسی و ورود
search warrants حکم بازرسی و ورود
subroutine reentry ورود جمله به زیرروال
fifo خروج به ترتیب ورود
entrancing ورودیه اجازه ورود
estimated time of arrival زمان تقریبی ورود
bust [colloquial] ورود ناگهانی پلیس
entrancing حق ورود دروازهء دخول
house-warming جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
house warming جشن ورود بخانه تازه
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
customs entry افهار یا اعلام ورود به گمرک
house-warmings جشن ورود بخانه تازه
docl pass گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
rje ورود برنامه ازراه دورEntry ob
free entry ورود ازاد بنگاهها به صنعت
we watched for his arrival منتظر ورود او شدیم یا بودیم
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
to announce one's arrival ورود خود را اعلام کردن
gangway محل ورود و خروج از ناو
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
gangways محل ورود و خروج از ناو
sign-on ورود به سیستم [رایانه شناسی]
demurs ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
single sign-on ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
pound breach هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
to refuse somebody entry [admission] اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
postulancy تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
demurred ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
dead on arrival مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
scenario دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
burglaries ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
prep schools دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
burglary ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
immediate روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
scenarios دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check-ins نام نویسی کردن مراسم ورود
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
Upon his arrival , he delinered a speech . به محض ورود نطقی ایراد کرد
Open to the publice. ورود برای عموم آزاد است
entry شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
picketed اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
open general license اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
pratique اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
pickets اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
inputted لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com