Dictiornary-Farsi | هستی تجزیه ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
individuum	هستی تجزیه ناپذیر


Other Matches

infrangible	تجزیه ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
atomic	تجزیه ناپذیر
inseparably	بطور تجزیه ناپذیر
atoms	قلم تجزیه ناپذیر
atom	قلم تجزیه ناپذیر
atom	کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atoms	کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
realities	هستی
esse	هستی
existence	هستی
being	هستی
thou art	تو هستی
essence	هستی
reality	هستی
existences	هستی
reality	هستی اصلیت
realities	هستی اصلیت
objectivity	هستی واقعیت
existentialism	هستی گرایی
All right?	سالم هستی؟
Is everything all right?	سالم هستی؟
ontologist	هستی شناس
ens	هستی مطلق
ontology	هستی شناسی
vivifier	هستی بخش
extant	دارای هستی
corporality	هستی جسمانی تن
Are you hungry?	تو گرسنه هستی؟
to bring existence	هستی دادن
ingenerate	هستی دادن
existential	مربوط به هستی
to give being to	هستی بخشیدن
What are you waiting for ?	معطل چه هستی ؟
individuum	هستی مطلق
to call into being	هستی دادن
cosmic	مربوط به عالم هستی
cosmic	مربوط بعالم هستی
antitheist	منکر هستی خدا
substantively	با داشتن هستی جداگانه
raw deal <idiom>	آخر خط ،پایان هستی
ontological	وابسته به هستی شناسی
inesse	دارای هستی واقعی
pre existence	هستی از پیش ازلیت
Are you still on the line?	هنوز پشت تلفن هستی؟
nirvana	پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
I want to swim ,are you on ?	اهلش هستی شنا کنیم ؟
nirvanas	پیوستن به کل هستی خشنودی مطلق
atheistical	مبنی برانکار هستی خدا
being	زمان حال فعل be to هستی
You are stll a child in her eyes.	به چشم اوهنوز یک بچه هستی
Very funny ! Ha , ha , ha !	یخ کنی ( خیلی لوس وبی مزه هستی )
Are you still around?	هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
I'm still not quite sure how good you are.	من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Let's see how much you can take. <idiom>	ببینیم چند مرد حلاج هستی. [اصطلاح روزمره]
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
I appreciate your concern, but I'm fine.	خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
metagnosticism	عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
watertight	اب ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
indescribable	وصف ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
infallible	لغزش ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
insoluble	انحلال ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
inalienable	بیع ناپذیر
inseparable	تفکیک ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
unassailable	یورش ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
achromic	رنگ ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
nondescript	وصف ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
unerring	خطا ناپذیر
irremediable	چاره ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
impassive	تالم ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
passives	اثر ناپذیر
passive	اثر ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
rigid	انعطاف ناپذیر
irrefutable	انکار ناپذیر
irrefutable	تکذیب ناپذیر
inestimable	تخمین ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inconsolably	دلداری ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
uncontrollably	کنترل ناپذیر
uncontrollable	کنترل ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
insufferable	تحمل ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
integral	جدایی ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر