English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
christmas tide هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
Other Matches
triweekly سه هفتهای
biweekly هفتهای دوبار
semi weekly هفتهای دوبار
weekly هفتهای یکبار
weeklies هفتهای یکبار
semesters دوره 61 هفتهای دانشگاه
semester دوره 61 هفتهای دانشگاه
gang week هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawning اغاز اغاز شدن
dawned اغاز اغاز شدن
dawn اغاز اغاز شدن
dawns اغاز اغاز شدن
getaways اغاز
getaway اغاز
abinitio از اغاز
kick-offs اغاز
origin اغاز
kick-off اغاز
insteps اغاز
instep اغاز
authorship اغاز
onset اغاز
initiation اغاز
origins اغاز
inception اغاز
outset اغاز
commencement اغاز
venue اغاز
venues اغاز
beginnings اغاز
entrancing اغاز
entrances اغاز
entranced اغاز
entrance اغاز
beginning اغاز
exordium اغاز
jump off اغاز
initio در اغاز
originationu اغاز
primordium اغاز
initation اغاز
scratch line خط اغاز
incipience or ency اغاز
inchoation اغاز
terminus a que اغاز
kick off اغاز
get away اغاز
initials واقع در اغاز
uppermost از اغاز از ابتدا
initialling واقع در اغاز
initialled واقع در اغاز
start bit بیت اغاز
initialing واقع در اغاز
commences اغاز کردن
initialed واقع در اغاز
start of heading اغاز سرفصل
initial واقع در اغاز
commencing اغاز کردن
begin اغاز کردن
to take to اغاز نهادن
to push off اغاز کردن
start of taxt اغاز متن
begin اغاز شدن
begins اغاز کردن
begins اغاز شدن
start of message اغاز پیام
alpha اغاز شروع
alphas اغاز شروع
som اغاز پیام
takeoffs اغاز پرش
initial point نقطه اغاز
incipit شروع و اغاز
incept اغاز کردن
inaugurator اغاز کننده
from a to izzard از اغاز تا انجام
alpha and omega اغاز و فرجام
at first در اغاز کار
introductive اغاز کننده
wire to wire از اغاز تا فرجام
jump off اغاز حمله
revival اغاز رونق
revivals اغاز رونق
soft start اغاز نرم
takeoff اغاز پرش
self initiated خود اغاز
nodal point نقطه اغاز
leadoff اغاز ضربت
lead off اغاز کردن
at the start در اغاز کار
commenced اغاز کردن
launching اغاز کردن
births اغاز زاد
birth اغاز زاد
prime درجه یک اغاز
primed درجه یک اغاز
primes درجه یک اغاز
initiate اغاز کردن
initiated اغاز کردن
initiating اغاز کردن
thru از اغاز تاانتها
push off اغاز کردن
initiates اغاز کردن
birth اغاز کردن
launches اغاز کردن
launched اغاز کردن
commence اغاز کردن
inchoate اغاز کردن
debuts اغاز کار
debut اغاز کار
inaugurating اغاز کردن
inaugurates اغاز کردن
launch اغاز کردن
inaugurated اغاز کردن
births اغاز کردن
inaugurate اغاز کردن
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
aurora سرخی شفق اغاز
decadence فساد اغاز ویرانی
hajime اغاز مبارزه کاراته
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
grid start حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
flagman پرچم دار خط اغاز
exordial مربوط به اغاز یا مقدمه
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
initial boiling point نقطه اغاز جوشش
to take arms جنگ اغاز کردن
start bit ذرهء اغاز نما
set position اماده در نقطه اغاز
reoccupy دوباره اغاز کردن
new departure اغاز رویه تازه
multilaunching اغاز بکار چندتایی
kickoff ضربه اغاز بازی
kick off ضربه اغاز بازی
jump the gum خطا در اغاز پرش
wire خط اغاز یا پایان مسابقه
wires خط اغاز یا پایان مسابقه
pullulate اغاز توسعه نهادن
upfield نقطه اغاز بازی
originating اغاز شدن یاکردن
era اغاز تاریخ عصر
originated اغاز شدن یاکردن
stage قراردادن اتومبیل در خط اغاز
originates اغاز شدن یاکردن
staggering خط اغاز مسیر هر دونده
stagger خط اغاز مسیر هر دونده
eras اغاز تاریخ عصر
prefacing اغاز پیش گفتار
prefaces اغاز پیش گفتار
stages قراردادن اتومبیل در خط اغاز
preface اغاز پیش گفتار
prefaced اغاز پیش گفتار
staggers خط اغاز مسیر هر دونده
through از اغاز تا انتها کاملا
originate اغاز شدن یاکردن
epoch اغاز فصل جدید عصر
jump spin چرخش با اغاز پرش بهوا
inchoative تازه اغاز شده اغازی
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
initialled پاراف در اغاز قرار دادن
epochs اغاز فصل جدید عصر
pre game drills تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
overtures اغاز عمل پیش در امد
initials پاراف در اغاز قرار دادن
scores فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
begins اغاز نهادن شروع کردن
scored فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initial پاراف در اغاز قرار دادن
to pipe up زدن یا خواندن اغاز کردن
tee off اغاز کردن محکم زدن
initialed پاراف در اغاز قرار دادن
overture اغاز عمل پیش در امد
begin اغاز نهادن شروع کردن
initialing پاراف در اغاز قرار دادن
repositional با حروف اضافه اغاز شده
false start اغاز نادرست خطا در شروع
score فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
bump start اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
initialling پاراف در اغاز قرار دادن
unilinear دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
approaches دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
endpaper صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
an inceptive فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
greenie ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
an inceptive verb فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
committee boat قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
jump-starting شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
check point علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
tae guk در تکواندو همه چیزبا ته گوک اغاز میشود
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
jump-start شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
alliteration اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com